افغانستان کشوریست که تاریخ ان با تجاوزات و حملات استعمارگری ها پیوند خورده است. هرچندتاریخ این خطه بنام افغانستان از سابقه چندان طولانی برخوردارنیست ولی بانهم گذری کوتا ه میندازیم.
تعدادی زیادی ازمردم وصاحب نظران به این عقیده اند که از ان روزی که این سرزمین نام خودرا از خراسان بزرگ به افغانستان اعلان کرد دیگر وضعیت خوب و ارام را نیافت . درانزمان خراسان در دست یکعده ازهمسایه های خود منقسم گردیده بود و برای اینکه دوباره بتوانیم به اصل و حاکمیت خودبرگردیم و بتوانیم حاکم و فرمانروا ازخود تعین کنیم ،بزرگان قوم با احمدشاه ابدالی که تازه از سپاه نادر افشار جداشده بود در قندهار فعلی
بعداز نو روز جرگه بالاخره به حیث پادشاه تعین گردید و تاجی شاهی را به سر گذاشت خودرا حاکم خراسا ن اعلان کرد، اما بعداز گذشت مدت زمانی با استفاده از اعتبارو صداقت مردم که وی را حاکم گماشته بود وی نام خراسان را به نام افغانستان تبدیل کرد. علت نا ارامی ها و شورشهای متداوم و عدم تابعیت از دولت مرکزی همان تغیرنام این خطه بنام افغانستان است که این نام نه تنها مارا اقناع کننده نبوده بلکه خنجری بزرگ هست که مار ا ازهویت های تاریخی و باستانی بریش میزند.
مابنام ارینهای که اولین بار تمدن و شهر سازی را برای این قلمرو اموختاندیم و تهداب تمدن راگذاشتیم چطور میتوانیم ازین افتخارات بزرگ وتاریخی خود دست بر داریم و بیایم نام را بی پذیریم که نه تنها معرف ما نیست بلکه ما را از خودما و تاریخ کهن 5000 هزار ساله ما بیگانه میسازد. حاکمان بی هویت در طول تاریخ(اززمان تبدیل نام به بعد) در این قلمرو حکم رانده اند که نه تنها به هویت های تاریخی خود افتخارنکرده بلکه تا توانسته خودو جعرا فیای قلمرو خودرا بی هویت معرفی کند ، و نمونه بارز ان هم همین است که اسم زیبا وتاریخی خودرا که تمام شهروندان این قلمرو درحفظ و نگهداری ان جان نثار میکردند فراموش و در جای ان نام که بیانگریک قوم و ملیت خاص هست گماشته می شوند که این خود نوع از برتری طلبی و تبعیض های اشکار درمیان متباقی شهروندان قایل میشوند.
این تغیر اسم سراغازی فصل شورشها و سو استفاده ها دراین قلمروشد که یکباری دیگر همان تباهی و بیگانگی را به ارمغان اورد که این
اعلان کشوری بنام افغانستان بیانگر امتیاز طلبی های قومی و سواستفاده از موقعیت های سیاسی وی شده و ازانروز به بعد ما شاهد گیرو داری های داخلی و حملات چندین بار انگلس هارا درافغانستان شاهد هستیم.
هر چند مردم دلیر وغیوری خراسا ن به جواب دندان شکن درمقا بل این حملات دادند ولی دل شکنیها و عدم شفافیت های موجوده در دستگاه حاکمه توانیست نفوذ استعمارگران ازبین نرود و تا امروز باقی بیماند .
هر گاه مروری کوتاه به جریان های گذشته داشته باشیم می بینیم که چیزی جز تباهی و بربادی در تاریخ بنام افغانستان ثبت نگردیده اند .
هر گاه عاملین این دست درازی ها را و مهره های که در اجرای چینین پلان های شوم دست داشته اند بیشتر معرفی گردد خود بیانگر اینست که از همان اغاز تابحال کوچکترین خاک فروشی از باشنده گان اصلی و بومی این سر زمین سر نزده اند، همش همان های بودند که یکبارگی از بیابان ها به تمدن های ما هجوم اوردن و چون همان حال وهوای کوچیگری و وحشی بودنش حس می شد به خرابی واز بین بردن هویت های تاریخی باشندگان اصلی این سرزمین دست زدند تا اینها را از هویت و خودش بیگانه سازند.