آیینه ی نگاه تو امید و روزن است
مژده برای بودن فردای روشن است
سهم بگیر به روشنی فردای شهرعشق
ورنه مسیرما همه تاریک و مبهم است

شبگرد کوچه‌های خیال تو گشته ام
چندیست غرق راه وصال توگشته ام
انگارکه سال‌هاخموشیست رفیق من
ساکت و بی قرار به دنبال توگشته ام

نگاهت پشت قاب شیشه مانده
هزاران حرف دل ناگفته مانده
بیا در ساحل دریایی امید
هوا خواهان عشقت تانه مانده