ناکارآیی مراکزآموزش زبان های انگلسی

آموزش وپرورش یک پروسه ی طولانی و درعین حال دشوار و منظم است که اگر اصول آن نادیده گرفته شود یقینا که تولیدات آن مرکز ناکارامدو مصرفی بوده که نه تنها بار جامعه را حمل کرده نمیتواند بلکه خود بار دوش جامعه می گردد.
جامعه هزاره کویته با وجود داشتن مراکز مختلف آموزشی زبان انگلسی نمونه ی ازینگونه می باشند که قادر به تربیه و تعلیم افراد مسلکی و حرفه ی در زبان نمی باشن...
د، این مراکز بجای اینکه به بالا بردن کیفیت و مسولیت های اجتماعی شان توجه داشته باشند به مسایل مادی بیشتر توجه نموده است.
مراکز آموزشی زبان های خارجی اگر به گونه مثبت ان مدیریت و به پیش برده شود مردم را که سالیان سال زجر تاریخ و جعل های بس بزرگ را درهویت فرهنگی شان شاهد بوده است ، با استفاده از منابع معتبری خارجی مردمش را ازین سر درگمی و پراگندگی در روایت ها رهانیده و یک کاری بس عظیم وارزنده را نیز انجام داده است.
هرگاه یک نگاه کلی به این گونه مراکزهای اموزشی انداخته شود ، یقینا که از توانایی که بتواند آن را نسبی علمی قلمداد کرد برخوردارنمی باشند. زیرا هرمرکز خودرا که مولد اندیشه های جوان و بازوی جامعه محسوب می کند ؛متاسفانه نه تنها این بازوان توانایی دست گیری سایر دست های درازشده بسویش را ندارد بلکه یک بازوی دیگری شده است که باری سنگین را بر جامعه تحمیل می کند.
هرگاه به گفته ی سخنوران وافراد صاحب صلاحیت این جامعه گوش بسپاریم یقینا که یکی ازدست آوردها و برجستگی های جامعه خودرا در موجودیت تعدد مراکز اموزشی میداند ، بی خبر ازینکه نه تنها کمک و معاونت در رشدی جامعه آنچنانی که باید میداشت نداشته بلکه کار یکباره ی مارا دوباره ساخته ومسیر که را که پیموده ایم دوباره بی پیمایم.
در وضعیت که این مردم قراردارد بیش از هرنهادی دیگر مراکزآموزشی در روحیه دهی و رشد ارتقای نسل جوان که بازوان پر نیروی این جامعه را تشکیل میدهد سهم ارزنده ومهم را باید بازی نماید که متاسفانه این خیلا به شدت محسوس بوده و با درنظرداشت روندی جاری این خالیگاه خالی خواهد بود و پر نخواهدشد.
هرگاه خواسته باشیم که یک مواد مفیده و نیازی روز را برای مردم خود به شکل علمی ودقیق آن از یک زبان خارجی به زبان این مردم برگردان نمایم ، یقینا که این مراکز ها ازعهده وانجام این کار بیرون آمده نمیتواند و احساس عاجزی می کند. پس اینجاست که می گویم این مسیر را که پیموده ایم دوباره باید بی پیمایم ؛زیرا آموزش که نتواند پاسخگوی جامعه باشند ، چیزی جزوقت کشی چیزی دیگری نمی باشد.
بنا از تمام افراد با صلاحیت و بااحساس که در رشدو ارتقای جامعه شان می کوشند، تقاضا می نمایم که یکباردیگر در کیفیت و ظرفیت های موجود درجامعه تان نظر انداخته و از انبارشدن نیروی ناکارامد درجامعه جلوگیری نماید.

مادرم من با تو معنی می شوم !

می شود امشب نبودت را گریست
لحظه های یاد بودت را گریست
لحظه های تلخ و زهری زندگی
لحظه های بی تو و درماندگی
مادرم من با تو معنی می شوم
در نبودت اشک خالی می شوم
اشــــک من اندوه نا پیدای من
در نبودت تلــخ است دنیای من
تا نفس باقیست تنهایم نمـــود
رخت بربست و یتیم هایم نمود
مرگ حق است ولی ناگه رسید
فصل رفتن نیست اما گه رسید
موج و شعله می زند قلب غمین
می کشید آهی زحسرتها و کین
این کینی که قهر دنیا ساختست
در نبود مادرم بر پا ساختـــــست

مادر گرامی ترین موجودهستی .

مادرگرامی ترین موجودهستی

ای واژه مقدس و زیبا که جهان با بودن شما بخود رنگ گرفت و زندگی معنی پیدا کرد .

مادرگرامی ترین موجود هستی است که نمیتوان مقام و جایگاه والای اورا با کلمات بریده وقاصر بیان داشت. این جایگاه بلند و بزرگ را شاعر شیرین سخن چی زیبا بیان نموده است که

دوموجودی هستی گرامی تراست

یکش میهن و دیگرش مادر است

مادرعزیز چگونه میتوان این همه زحمات و تلاش های بی شایبه ی شما را که برای پرورش و تربیه اولاد سالم و با مسولیت دراجتماع بشری ازخود نشان داده اید تقدیر وتشکری نماییم. اگر خوب دقت وتوجه نماییم ، آنزمان است اعتراف می نماییم که واقعا نمی توانیم این همه فداکاری ها وازخودگذری های مادر را با زبان کلمات بیان داشت.

هرگاه به وسعت وگستردگی دنیای کلمات نگاهی بیندازیم ، گفته نمیتوانیم که چند ملیون کلمه در زبان ها وجود دارد واز آن استفاده می شود. شاید روزانه ده ها کلمه نو درهرزبان ساخته شده و داخل قلمرو زندگی روزمره ی ما انسانها می گردد ؛ولی بازهم با وجودی این همه گستردگی ووسعت درکلمات نمی توان کلمه ی را یافت که جایگاه واقعی و والای مادر را بیان نماید .اینجاست که تنها یک راه برما باقی میماند تا بتوانیم از این موجودی زیبای هستی سپاسگزاری نموده و قدر دانی بعمل آوریم و با احساس انسانی خود و ساده ترین واژه که همانا مادر می باشد این دین بزرگ را اداء نماییم.

ما که درین مرحله ی از زندگی قرار داریم ، همه مدیون زحمات مادرعزیز و پدرگرامی مان بوده ایم، پس از زحمات و تلاشهای مادران عزیز و پدران مهربان سپاسگزاری نموده وخدمت شان را نادیده نگیرد و من بر روح هردوی این موجود مقدس و بزرگ درود فرستاده و بهشت برین را خواهانم و خود درگوشه ی تنهای ام اندوه نداشتنش را سر می کشم .

هرگاه به متون دینی و مذهبی خود نگاه کنیم بارها وبارها از ارزش و جایگاه والای مادرسخن رفته است. مادر که بهشت با آنهمه بزرگی و قداستش در زیر قدوم های او نهفته است.

مادرعزیزم هیچ کلمه ی را نتوانستم بیابم که بتوانم احساس واقعی ام را درآن بگنجانم واز شما تقدیر وتشکری نمایم، و آنگاه بود که سیری گذشت زمان را متوجه شدم و ازمیان آن همه روزها یکی ازبهترین روزش را که بتواند یاد گاری از روز خجسته ومبارک شما باشد را در تقویم زندگی ام بنام شما مسمی نمودم .

مادرعزیزباتمام وجودم دوستت داشتم و دراخیراین روز مبارک وبزرگ را به تمام مادران جهان وبالخصوص مادران این شهر و دیاری ما و مادران کشوری عزیز ما افغانستان که سالهای زیادی از رنج وغم فرزندان و شوهرانش را کشیده اند و هزاران شهید وقربانی داده اند تبریک وتهنیت گفته و از خداوند منان برای تمام شان آرزوی موفقیت وپیروزی را ازخداوند بی همتا خواسته وخواهانم.

وبه امیدی آنروزی که دیگر فرهنگ خشونت ، تبعیض و توهین را درجامعه خود شاهد نباشیم و همه تحت نام انسان وانسانیت ودریک فضای ازصلح وصمیمت گرد آمده وزندگی سالم اجتماعی را به پیش ببریم.