ایا افغانستانی ها ملت واحد اند؟!!!

با نگاه به وضعیت فعلی افغانستان می شود به شهروندان آن ملت واحد خطاب کرد ؟ چی عناصر در شکل گیری ملت نقش اساسی را بازی میکند ؟ اگر هنوز ملت واحدی شکل نگرفته است چی چیزی مانع شکل آن و انسجام اقوام در افغانستان شده است ؟

به باور نگارنده ی سطور هنوز افغانستان از مرحله ی ملت شدن واحد فاصله ی زیادی دارند و برای رسیدن به آن  سنت شکنی های بزرگ و جدی را باید انجام دهند و درغیر آنصورت ادعای ملت بنام افغانستان پذیرفتن رویاها بجا ی واقعیت است .

هنوز شهروندان افغانستان که از اقوام مختلف هستند پیش ازین خود را متعلق به افغانستان بدانند محصور و قید شده در زد و بندهای قومی میدانند و افتخارات از ان قوم و قبیله بوده تا به سطح ملی و کلان کشور.

هرانچه که ملیت های ساکن در افغانستان را از ملت شدن وا داشته است همانا عدم شفافیت در امور کشور داری و جعل در هویت وتاریخ این ملیت ها بوده است . تا زمانیکه رویدادهای تاریخی در افغانستان بگونه ی که اتفاق افتاده و دقیق ثبت ونگارش نشده و همه آن را به گونه ی که اتفاق افتاده نپذیرند ، ادعای ملت سازی دروغ محض است .

کشورهای که دارای زبان ، اقوام و باورهای مختلف دینی هستند با در نظرداشت واقعات موجود جامعه شان کنار هم آمده اند و ملت واحد را تشکیل داده اند بدون اینکه کدام مشکل باهم دیگر داشته باشند . چیزیکه توانسته است این اقوام و ملیت های مختلف را کناری هم دیگر گرد بیاورند و به آن ها شور و علاقه ی ملت شدن را بدهند همانا افتخارات تاریخی و پذیرفتن همدیگر با هرگونه تاریخ و داشته های فرهنگی شان است .

در افغانستان ملت سازی ممکن است بشرط که تمام اقوام همدیگر را با درنظرداشت هرانچه دارند و داشته اند بی پذیرند و شایستگی را برهرنوع خواست دیگری ترجیح دهند واز میراثی ساختن قدرت بپرهیزند . تاریخ گذشته را با هرانچه گذشته اند بپذیرند .

یگانه راه ملت سازی همانا پذیرفتن تاریخ و پیشینه ی تاریخی ملیت های این سرزمین است بدون امتیاز طلبی ها . هرگاه خواسته باشیم که روند ملیت سازی را درافغانستان با عناصر چون دین ، فرهنگ ، زبان و سایر رسومات انجام دهیم به یقینا کامل گفته می توانم که کار بجای نمی برد ؛زیرا این مسیر به نا کجا آباد می انجامد که مساله بیگانگی از خود و داشته های فرهنگی وتاریخی ملیت ها را صدمه زذع و متاثیر می سازد . 

تا به امروز که نتوانسته ایم کنار بیایم و از ملت واحد صحبت کنیم همین مساله های تاریخی است .درتاریخ جعل صورت گرفته ، هویت اقوام نادیده گرفته شده  و هرانچه را برین سرزمین و ارد کرده ایم را انکار می کنیم و به هر قیمت ممکن که باشد قدرت را میراثی ساخته و درصدد حفظ آن می برآیم . با همچو وضعیت چطور می توانیم ادعای ملیت واحد بنام افغانستان کنیم ؟

سخنان کوتاه

افغانستان با داشتن ملیت های مختلفش زیباست و اگر کسی خواهان حذف و ازمیان برداشتن یکی از آنها باشد نه تنها که بخواسته اش نمی رسید بلکه دنبال خواب می گردد که هرگز تعبیر نخواهد شد و تحقق نخواهد پذیرفت .
آگاهی یکی از نیازمندی های جدی و اساسی هر فرد جامعه است .هرگاه افراد یک جامعه به یک خوداگاهی نسبی برسد و با درک از مسولیتش در صدد تحقق بخشیدن اهداف و خواسته های ترسیم شده ی ملی شان حرکت کند آن جامعه زوال نخواهد پذیرفت .
تنها داشتن افراد با سواد شایستگی یک جامعه را به نمایش نمی گذارد بلکه مدیریت سالم در کناری افرادی اگاه و متعهد از لازمه های موفقیت یک جامعه به شمار می رود .
سیاست دورغ نیست فریب هم نیست تعهد و صداقت در قیبال سرنوشت ملت است که نیازمند رهبری و مدریت سالم را دارد . سیاست تبارز فن مدریت سالم و راهنمایی مردم بسوی یک آینده بهتر و ساخت و بافت های اجتماعی است که با جوامع دیگر به نسبت روابط های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ،فرهنگی و ..... داریم .
سخنان کوتاه از نویسنده وبلاگ

مهاجرین مهره ی خوبی برای مداخلات ایران

وقتی نشرگزارشی ممنوعیت ورد افغان ها را در پارک اصفهان شنیدم ، باورم نمیشد که برادران جمهوری اسلامی اینگونه رفتار ناشایست و غیر انسانی را با برادران مسلمانش انجام داده باشد.هرچندکه بارها وبارها از برادران و عموهایم از برخورد های نامناسب ایرانی ها با افغانی ها شنیده بودم . باخود می گفتم شاید جرم را مرتکب شده باشد که چنین برخورد با ایشان صورت می گیرد. این موضوع هنوز جواب نیافته بود که از مژده ی نو مقامات جمهوری اسلامی اطلاع حاصل نمودم . مژده ی متفاوتر از قبل و هر زمانی دیگر .رسانه ها اعلان کردند که تا پایان سال جاری باید استان مازندران از موجودی بنام افاغنه  پاکسازی گردد.

انتشاری این گزارش سروصدایی زیادی را میان رسانه های داخلی وخارجی به راه انداخت . هرچند که در قضیه اصفهان مقامات جمهوری اسلامی این گزارش را بی اساس خوانده و وارونه جلوه داد ،ولی در استان مازندران دیگر کدام بهانه ی وجود نداشت که در عقب آن مخفی وپنهان می شد.

با نشراین گزارش عده ی از هنرمندان وسینماگران ایرانی علیه این موضوع ابرازی انزجارش را اعلان داشته و با مهاجرین ابرازی همدردی نموده و با کاروانی از هنرمندان وسینماگران بسوی استان مازندران رفته و با نمایش فیلم ها همدردی شان را از نزدیک اعلان داشته واز آنها دید وبازدید نموده است. این کاری آنان سبب شده است که یک نوع حس همگرایی و همدیگر پذیرایی را در میان توده مردم بیشتر گرداند.

تمام اینگونه عمل کردهای مقامات جمهوری اسلامی برای هرج ومرج براه انداختند علیه نیروهای خارجی در داخل افغانستان است ،تابتواند ازینطریق به منافع کشورهای غربی و خصوصا امریکا در افغانستان ضربه بزند و خوشبختانه مردم آگاه افغانستان ازینگونه سیاست شوم وپلید آنان آگاهی حاصل نموده ومیداندکه فریب آنها سبب می گردد که ولایت های غربی افغانستان شبه به دوران حاکمیت طالبان  گردد که افغانستان را صوبه پنجم پاکستان می خواندند.

 درنشست روسای جمهورکشورهای ایران، افغانستان ، پاکستان به میزبانی کشوری تاجیکستان شاهد بیان صریح این موضوع از طرف محموداحمدی نژاد رییس جمهوری ایران بودیم که مردم افغانستان را تشویق به راه اندازی تظاهرات و ایستادگی در مقابل نیروهای خارجی میکرد ،ولی متاسفانه اقای کرزی با دریافت کمک های نقدی آشکارا و پنهانش دیگر زبان برای رد و پاسخ به گفته های محمود احمدی نژاد را نداشت . زبانش لال گشته بود و گوش هایش کّر.

ایران از آمدن نیروهای ناتو و امریکای تا به امروز تلاش های زیادی را بخرچ داده است که تابتواند یکعده از هوادارانش را وادارکند که دست به تظاهرات وایستادگی علیه منافع امریکا وناتو در افغانستان بزند، خوشبختانه این فرصت کمتر برای آنان مساعد گردید تا بتواند یک بی نظمی و هرج ومرج را  به راه بیندازد.

باوجودی تلاشهای بی وقفه و متداومش بازهم دست از کار نکشیده  و می کوشد که به هر نحوی ممکن علیه این نیروها اقدامت را انجام دهد. بعداز تب وتلاشهای زیادی موفق به این شدند که از تاکتیک های سابقش  استفاده نموده و دست به گرد آوری یکعده افراد بزند که به حاشیه رانده شده و از در پست های حکومتی جایگاه ندارد .

این تلاشها سبب گردید که جبه ی نو را تشکیل وبنام  جبه ی وحدت ملی اعلان موجودیت نماید تا بتواند از اینطرق علیه قرار داد استرتیژیک که با امریکا امضا شده است ایستاده گی نماید و ازینطریق منافع امریکا را در داخل کشور ضربه بزند و زمینه ساز مداخلات جمهوری اسلامی  را بیشتر گرداند.

هرچند که سخنگوی امینت ملی افغانستان چندی پیش نیز در رسانه ها اعلان کرد که تلویزیون تمدن که از شیخ المحسنی می باشد با حمایت ملی ومشوره ی ایران برنامه هایش را تنظیم وبه پیش می برند . این مرکز به نام لانه ی جاسوسی ایران معرفی گردید. چندی ا زین مساله نگذشته بود که سخنگوی ریاست جمهوری اعلان داشت که بیش از چهل نفر از اعضای پارلمان به نفع کشوری ایران کار می نماید.

هرگاه به این قضایا به دقت نگریسته شود ، گفته میتوانم که مساله بزرگتر از آن چیزیست که در رسانه ها درزکرده و سرزبان ها می گردد. حضوری چهل نفر از نمایندگان مردم در پارلمان و کار کردن به نفع جمهوری اسلامی از موضوعات جدی و مهم می باشد که باید به دقت این قضیه مورد پی گیری و قرار گیرد. هرچند که همسایگان نیک ما از خود خاطرات تلخ و شیرین را از دوران جنگهای داخلی برای مردم افغانستان بجا گذاشته است ، ولی نمیدانم که چرا این خود فروخته ها درس عبرت نمی گیرند و دوباره فریب بازی ها ودسیسه های این همسایه نماها را می خورند.

آثاری ناشناخته و گورهای دستی جمعی در ولسوالی جاغوری

برای شناخت وبررسی پیشیه یک ملت وتاریخ آن نیاز به یکعده تحقیقات و اسنادی تاریخی لازم هست که بتواند تاریخ وچگونگی رسوم وعنعنات آن ملت را در خود منعکس سازد. افغانستان کشوریست که هرگوشه وکناری آن مملو از آثارهای باستانی وتاریخی است که متاسفانه  تاهنوز به شکل جامع وفراگیر این آثارها مورد ارزیابی وبررسی دقیق علمی قرار نگرفته است. همانطور که تاریخ گواهی میدهد افغانستان شاهد تحولات فرهنگی و تمدنی مختلف بوده است که این تحولات در آثاری بجا مانده از گذشته های دور تاهنوز در گوشه های ازاین خاک به مشاهد میرسد .

 هرگاه دامنه بحث خودرا کمی محدودتر سازم و بتوانیم از میان هزاران حرف ناگفته و اثاری معرفی نشده یکی را به عنوان نمونه یاد آوری نمایم می پردازم به آثارهای بازمانده از زمان های قدیمی و تاریخی در ولسوالی جاغوری است . ولسوالی جاغوری با داشتن جغرافیایی کوهستانی و محاط شده توسط کوه ها در دل خود مثل سایر نقاط هزارستان از آثارهای تاریخی و قدیمه ی زیاد برخورداست که تا هنوز مورد توجه باستان شناسان و محقیقین قرار نگرفته است

ولسوالی جاغوری  یکی از پرنفوس ترین ولسوالی های ولایت عزنی هست که  از آیندسته آثارهای زیادی را در دل خود جا داده است .هرآثاری تاریخی وباستانی در یک محل بیانگر بود وباش عده ی از افرادی را نشان میدهد که در آن محل سکونت داشته است.  بطور مثال میتوان از آثارهای تاریخی و قدیمه که تاهنوز به شکل دقیق تحقیقات روی آنصورت نگرفته است از منطقه شهزاده(شارزیده) ، لومان ، علودال، انگوری ،پاتو و...نام برد. هرچند که روی این آثارها تحقیقات صورت نگرفته است ،بانهم به اساس شواهد تاریخی و آیین و رسوم بودایی که در کتاب ها ثبت ومعرفی شده است می نمایند که این آثارهای باقی مانده ازگدشته گان است که دارای آِیین بودایی بوده و بیانگر همان سلسله و خط است که میان هزارستان با مرکزیت بامیان بوده و مردم اگثرآ  پیروی آیین بودایی بود ه  است .

 بطورنمونه می توان از پیدا شدن بعضی آثارها قدیمی به شکل بت  وشمشیر و بعضی اسباب طلایی دیگردر منطقه خواجه میری ولسوالی جاغوری در دوران حکومت طالبان نامبرد که خود حکایت گر ان دوره است. بعضی سنگ نوشته های نیز موجود است که تاهنوز هیچ کسی به شکل علمی و اصولی از آن بازدید نکرده و تحقیقات را انجام نداده است که باشندگان محل آنها را بخاطر تعصبات مذهی شان به هندو ها نسبت میدهد و کفر می شمارد . این آثارها با تاثیر پذیری از همچو تبلیغات و تعصبات مذهی تاثیر پذیرفته و در معرض نابودی قرار دارد .

چیزی که درین میان خیلی مهم وبیانگر یک درد کلان تاریخی است همانا موجودیت گورهای دسته جمعی است که از گذشته های دور تا امروز درمیان این کوه های سربه فلک موجود است که  در اثر استبداد وظلم های روا داشته شده بر باشندگان قدیمی این منطقه را حکایت می کند.

این گورهای دسته جعمی درمنطقه پاتو که از توابع ولسوالی جاغوری می باشد موجود است که تاهنوز هیچگونه تحقیقات علمی ودقیق که بتواند تاریخ آن را به دوره ی خاص نسبت دهد انجام نشده است. اینجاست که یکبار دیگر مسولیت بزرگ متوجه قلم بدستان و افراد آگاه و صاحب مسولیت مردم ما می شود که آندسته از گروپ های را که راجع به باستان شناسی و اثارهای تاریخی تحقیقات را انجام میدهد ،را متوجه ساخته تا از دل اینگورهای چندین صد سال واقعات تاریخی و فراموش شده  را مورد بررسی و تحقیق قرار دهند تا از افتادن در گودال فراموشی مثل سایر اتفاقات و سرگذشت های تاریخی مردم ما جلوگیری بعمل بیاورند.


این مطلب قبلا در جمهوری سکوت نیز نشر گردیده بود.

                      

در اثر حمله تروریستی دوتن از هزاره های کویته به شهادت رسیدند.

دراثر حمله تروریستان سوار بر موترسایکل در بروری رود شهر کویته دونفر از هزاره های کویته به شهادت رسیدند.

این حمله روز شنبه تاریخ22/4/2012 حوالی ساعت ده قبل ازظهر بالای دوتن ازهزاره های بروری که  می خواستند بطرف بازار بروند صورت گرفته است .این افراد که از محله بروری به سمت ایستگاه بس این محله روان بودند و با رسیدن به ایستگاه  مورد حمله  افرادی سوار بر موتر سایکل قرارگرفتند. جنازه افرادی کشته شده در امام بارگاه ولیعصر  واقع در بروری بالا انتقال داده شده است.
این حادثه  در ادامه همان کشتارهای زنجیره ی است که از چند سال بدین سو دامن هزاره ها شهر کویته را گرفته و مدام قربانی می گیرد. در تاریخ 16/4/2012  شاهد کشته شدن یک نفر از هزاره ها د رکواری رود بودیم وهمچنان در تاریخ 14/4/2012 همین ماه شاهد کشته شدن  9 تن از هزاره ها در همین جاده ی بروری بودیم و قبل ازین تاریخ نیز چندین حادثه ی دیگر صورت گرفته است که هرکدام قربانی های متفاوت از خود بجا گذاشتند.
وضعیت در شهر کویته  حالت اضطرار را بخود گرفته ونیروهای امنیتی در هر گوشه وکناری شهردیده می شود و دبل سواری (دونفر دریک موترسایکل)  در موترسایکل نیز ممنوع اعلان شده است . اینجا سوال خلق می شود که چیطور با افزایش نیروهای امنیتی و ممنوع بودن دبل سواری بازهم کشتارهای زنجیره ی  اینگونه ادامه دارد.

در اثرتیز اندازی هشت تن از هزاره های کویته کشته شدند.

دراثر تیراندازی صبح امروز تاریخ ۱۴/۴/۲۰۱۴بالای تاکسی های حامل هزاره ها که از بروری به سوی بازار می رفتند شش تن کشته و دو تن  دیگر مجروح گردیدند. این حادثه ساعت 9:45 صبح  به وقت محل صورت گرفته است.  وهمچنان درهیمن وقت در سبزل رود نیز دراثر تیر اندازی به تعدادی  دو تن کشته شده ا ند که مجموعا هشت تن میگردد که از هزاره ها می باشند. این کشتارها زمانی اوج می گیرد که حزب هزاره دموکراتیک تظاهرات گسترده ی را دیروز به مناسبت کشتارهای زنجیره ی و مسلسل هزاره ها در کویته بلوچستان راه اندازی نموده بود و از حکومت ایالتی بلوچستان خواهان توقف سریع اینگونه کشتارهای زنجیره ی مردم هزاره شدند.

کشتاری هزاره ها درین اواخر درکویته پاکستان شدت گرفته است و از یک ماه به این سو بیش از بیست نفر تا حالا کشته شده است . هرگاه این روند  اینگونه ادامه پیدا کند نه تنها که به نسل کشی و ختم هزاره ها درین شهر می انجامد بلکه چر خ اقتصادی  و روزگاری شهروندان این شهر را نیز فلج خواهد کرد.

دراثرحمله تروریستان بالای هزاره های کویته شش تن به شهادت رسیدند.

دراثر حمله تروریستان مسلح سوار بر موترسایکل بالای دوکانداران هزاره درشهر کویته واقع پرنس رود به تعداد شش تن کشته شده است. این حمله ساعت هفت ونیم شب سه شنبه تاریخ 9/4/2012 صورت گرفته است که حمله کندگان بعداز انجام حمله پا به فرار گذاشته و موفقانه فرارنمودند.

درین اواخر کشتاری هزاره ها بیش از هر زمانی دیگر شدت گرفته است که چند روز قبل نیز دراثر حمله که بر موتر سوزکی که از منطقه هزاره تاون بسوی مهرآباد درحال حرکت بود حلمه صورت گرفت که ازمیان سرنشینان آن به تعداد هفت تن  کشته و چهارتن دیگر زخمی گردیدند.

 و دریک حمله جداگانه دیگر در شهر بالای دو فروشگاه به تعدادی چهار تن کشته شدند که دوتن ز آنها هزاره و دوتن دیگر آنها شیعه های بلتستانی بودند.

هرگاه وضعیت به گونه که فعلا دوامدارد ،ادامه پیدا کند یقینا که تمام شوونات زندگی مردم مختل شده و بازار به حالت تعلیق در می آید . هرچند که در هر اتفاق وحادثه ی بازار تعطیل وکار وباری مردم تعطیل اعلان می گردد ،ولی با ادامه این روند همه زیربناهای اقتصادی مردم  متضرر شده و مشکلات سخت را به بار خواهد آورد.

نگاه کوتاه بر افتخارات و دست آورد های هزاره ها

هزاره ها در افغانستان قدامت بس کهن و تاریخی دارند که تاریخ این مردم به سالیان دور و درازی بر میگردد. تاهنوز هیچ مورخ نتوانسته است که تاریخ این مردم را به شکل دقیق و انگونه که بعضاً با افسانه ها پیوند خورده اند ثبت و ارایه نمایند. درکناری ظلم ها و استبدادی که در طول تاریخ بر این مردم گذشته است، کارنامه های درخشان و روشن نیز وجود دارند که برکسی پوشیده نیست. هرچند سختی ها، ظلم و استبداد های تحمیل شده بر این مردم حکایت از یک زمان خفقان آور و تاریک دارد که توسط حاکمان مستبد بر آنها روا داشته شده و تاهنوز که هنوز است بعضاً به گونه های مختلف قربانی نابسامانی های اجتماعی و سیاسی می گردند. با طلوع دو باره خورشید عدالت خواهی و آزادی این مردم همه باهم یکجا شده و توانای هایشان را در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی و... تبارز داده اند و میدهند که بازهم بر همه مردم آشکار و روشن است.

حضوری پر رنگ جوانان این مردم در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ورزشی چنان یک شور و هلهله ی را در میان سایر ملیت ها انداخته است که بسا کسانی هستند که تلاش دارند به نحوی خود را در جغرافیایی فرهنگی این مردم شامل سازند.

در اثر ظلم و استبداد های تحمیل شده بر این مردم سبب شده است که تعدادی زیادی از اینها راه مهاجرت را به گونه پراگنده ویا هم دست جمعی در پیش بگیرند و تا باشد که مکان نسبتاً آرام و مناسب را بیابند و لحظه ی از شر دشمنان خونخوار و خون آشامشان در امان باشند. مهاجرت ها بشکل مسلسل و دوامدار ادامه داشته و تا به حال نیز ادامه دارند که میتوان از کشور های مثل هند، ایران، پاکستان، روسیه و سایر مهاجرت های اخیر که به قاره استرالیا وکشور های غربی صورت گرفته است، نام برد.

این مهاجرت ها با وجود مشکلات و سختی های طاقت فرسایش دارای نکات برجسته ی نیز بوده اند که نمی شود آنها را نادیده گرفت . این نکته ها میتوانند معرفی هزاره ها در سطح جهان با داشتن تاریخ کهن و دیرینه با هویت کاملاً متمایز از سایر اقوام و ملیت های موجود در افغانستان میباشند. علاوتاً همانطورکه هزاره ها از نعمت آموزش و پرورش در افغانستان بر خوردار نبودند با مهاجرت های که صورت گرفت عده ی کثیری از مردم از نعمت سواد و تحصیلات برخوردار شده اند که نقطه عطف و چشم گیری در جامعه ما محسوب می شود.

همانطورکه مهاجرت ها ازیکطرف سبب رشد سریع و چشم گیری مردم هزاره شده اند، از جانب دیگر سبب گردیده که در بسیاری جا ها تحت تاثیر محیط و فرهنگ آن جغرافیا قرار بگبرند و سبب فراموش شدن هویت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شان گردیده اند. بطور نمونه میتوان از هزاره های ساکن در هند، ایران و روسیه نام برد که امروزی کسی به نام هزاره آنها را نمی شناسند. تنها مهاجرین هزاره ی که توانسته اند هویت شان را نگهدارند هزاره های  پاکستانی اند. هرچند که در این اواخر این مردم نیز از تیغ جلا دان خونخوار و دشمنان کور دل در امان نیستند با آن هم توانستند که برحفظ هویت کهن و دیرینه شان همت بگمارند و آن را حفظ نمایند و علاوتاً توانسته اند که حنجره ی خوبی برای فریادی آنعده افرادی دیگر نیز شوند که تاهنوز در زیر شلاقهای جلا دان شکنجه و تازیانه می شوند و به بهانه های مختلف قربانی میدهند.

هزاره های این شهر همانطور که شما در تاریخش خوانده اید و میدانید با حضوری گرمشان در بخشهای مختلف حکومتداری، جامعه مدنی، بخشهای فرهنگی و اجتماعی سهم گرفته و از خود شاهکار های را به نمایش گذاشته ا ند که تا تاریخ باقی باشد  ماندگار خواهد شد. بطور نمونه از شخصیت های بزرگ چون جنرال محمد موسی خان هزاره، مارشال شوکت علی چنگیزی و بانوی با استعداد سایره بتول در بخش نظامی نام برد. و همینطور ده ها شخصیت برجسته دیگر در بخش های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در میان این مردم بوده و هستند که در پیش برد وظایف شان به عنوان شهروندان این خاک به شکل صادقانه ایفای وظیفه نموده و می نمایند.

هزاره ها در افغانستان به عنوان یک ملیت صلح جو، مترقی خواه و آرامش طلب درکناری سایر ملیت های موجود در افغانستان بوده و هست، که خواهان حقوق شهروندی مساوی، صلح و ثبات دایمی برای تمام ملیت های موجود در افغانستان بوده و خواهان ارتباط و مراوده ی سالم و پذیرفته شده به معیار بین المللی با سایرکشور های جهان نیز می باشند.

شخصیت های بزرگ چون فیض محمدکاتب هزاره، ابراهیم خان گوسوار، میر یزدان بخش بهسودی، سلطان علی کشتمند، مزاری و ده ها شخصیت بزرگ دیگر در میان این مردم ظهور کرده و هرکدام از خود کارنامه های ماندگاری را بجا گذاشته اند.

کاتب هزاره با نوشتن کتاب سراج التواریخ اش نه تنها که یک سبک و تحول جدی را در شیوه ی تاریخی نویسی در افغانستان ایجاده کرد؛ بلکه با مهارت و زرنگی که داشت توانست که بسیاری از حقایق و واقعیت های آن روزگار جامعه افغانستان و بالخصوص ظلم و استبدادی روا داشته شده بر مردم هزاره را ثبت و از افتادن در  مُرداب فراموشی نگهداری نماید. کاتب با نوشتن آثار اش لقب بیهقی دوم را از آن  خود کرد که کاری ساده و اندکی نیست.

مزاری به عنوان بزرگترین چهره ی سیاسی هزاره ها توانست که با حضورش در صحنه های سیاسی یکبار دیگر هویت در حال فراموش شدن هزاره ها را احیا و فریادی عدالت خواهی را سر دهد تا باشد که مانع از میان برداشتن و به فراموشی سپرده شدن هزاره ها شوند. هر چند که کارکرد های مزاری بس طولانی و دراز است که نمی شود به این چند سطر بیان نمود، ولی این به عنوان یک تذکر از فعالیت های بس بزرگ و در خور ستایش وی بود که بیان گردید. در حقیقت مزاری سنگ بنایی را گذاشت که بعد از مرگش تحولات بزرگ در جامعه هزاره نمودار گردید که نمی شود آن را نادیده گرفت و به آن اشاره ی ننمود.

شور وعلاقه ی تحصیل در میان هزاره ها نسبت به تمام اقوام دیگر با وجودی نداشتن امکانات و فضای مناسب آموزشی، بیشتر بوده و ایجاد دانشگاه های خصوصی  و افتخارات دانشجویان و تحصیل کرده گان امروزی از جمله مواردی اند که با پلان ها و توصیه های مزاری تهداب گزاری شده است.

هزاره ها از خود حوزه بزرگی تمدنی و فرهنگی داشته که آثار های بجا مانده از این حوزه فرهنگی و تمدنی در کشور های چون هند آثاری دوره مغولیه، پاکستان قلعه ی شاهی در لاهور و مسجد جامع هرات و بودایی بامیان در افغانستان میتوان یاد آور شد. بودایی بامیان (شمامه وصلصال) که در دل صخره ها قد بر افراشته بود، متأسفانه توسط دشمنان کور دل فرهنگ و تمدن تخریب و به نابودی کشانیده شدند.

هرگاه به داشته های تاریخی و فرهنگی این مردم نگاه کنیم گفته میتوانیم که استعداد خاص و بالقوه ی در درون این مردم وجود دارد که کمتر کسانی از آن برخوردار است . ساختن مجسمه های بودا در بامیان و هزاران آثاری فرهنگی و تاریخی دیگر به خوبی این موضوع را به نمایش می گذارند.

هزاره ها به عنوان افرادی صلح جو، متمدن و با احترام قایل شدن به حقوق زنان در میان سایر اقوام در افغانستان یک قدم پیشتر بوده و شایستگی شان را عملاً در بخشهای مختلف از خود به نمایش گذاشته اند که به طور نمونه میتوان از اولین بانویی هزاره در مقام والی در افغانستان از حبیبه سرابی والی بامیان نامبرد که با حضورش در کناری مردان در بخش حکومتداری سنت دیرینه و بارو های پوچ کهنه را از میان بر دارد و به سایر زنان نیز این باور را خلق نماید که بانوان نیز درکناری مردان دوشادوش آنها می تواند کار و فعالیت نماید. افزوده برین اولین کسی که از افغانستان به عنوان کاندیدای جایزه نوبل شرکت نمود بانو سیما سمر است که افتخاری بزرگ را برای جامعه هزاره و افغانستان آفرید.

از شاهکاری های چون داکتر طاهر شاران، روح الله نیکپا، حمید رحیمی و محمد رضا رضایی میتوان به عنوان دست آورد های نسل جوان و امروزی مردم هزاره نام برد که نه تنها برای مردم هزاره بلکه برای تمام افغانستانی ها افتخار آفریدند.

 

هزاره های کویته یکباری دیگر هدف حملات تروریستی قرار گرفت

 هزاره های کویته یکباری دیگر هدف حملات تروریستی قرار گرفت . این حمله ساعت هشت صبح امروز پنجشنبه مورخه ی 29/3/2012  در جاده ی عمومی اسپنی صورت گرفت که یک موتر سوزکی که سرنشینان آن را هزاره هاتشکیل میدادند و ازمحله ی هزاره تاون بسوی مهرآباد روان بودند  که مورد حمله  قرار گرفت. درین حمله به تعدادی شش تن از سرنشینان  این موتر کشته و وهفت تن دیگر مجروح گردیدند. وضعیت مجروحین حادثه وخیم تعریف شده است . درمیان کشته شده گان یک زن ویک دانش آموز نیز شامل می باشد که حین عبور از محل حادثه مورد ا صابت مرمی قرار گرفته وجانش را از دست میدهد.

این اتفاقات درحال تکرار می شودکه روز های قبل نیز همچو حوادث اتفاق افتاده و ماموران انتظامی با وجودی اگاهی از وضعیت متاسفانه که نتوانستند جلوی این بی نظمی ها و حملات سازمان یافته را بیگرند.
روز چهارشنبه عده ی از کارگران که از معادن ذغال سنگ بر میگشتند و راهی خانه هایشان بودند مورد حمله قرارگرفته و یکتن از آنان مجروح ومتباقی آنها موفق به فرار می شوندوجان سالم به در می برندو روز دوشنبه نیز بر یک دوکان فلزی کاری هزاره ها در منطقه پودگولی چوک حمله شد که یکتن شهید ویکتن دیگر مجروح گردید.
این کشتارهای سیستماتیک ومسلسل از مدت ها به این سوست که بر هزاره های این شهرتحمیل شده وقربانی میگیرد که تعدادی قربانی شده گان حادثه به صدها نفر میرسد.
اینگونه حملات شبیه به یک پلان منظم و از قبل طرح ریزی شده ی میماندکه برای ازمیان برداشتن این قوم آغاز گردیده است که تابحال ادامه دارد.

تلخی دیروز و خوشی امروز برابراند؟

سال کهنه را امروز با سال نو خورشیدی تعویض کردم و درگوشه ی ذهنم جای نو برای داشته های سال نو  باز می کنم تا باشد که خاطرات و اتفاقات سال نو را درکنج ذهنم جا دهم؛ اما سال گذشته را هم نمی توان فراموش کرد. سال که برایم سخت درد ناک و سخت بود. سال که سراسرش درد بود ورنج ، غم واندوه های بی شماری که نمی شود به این زودی فراموش کرد.
انسان ها هر روز در جلوی دیدگانم به شکل دسته جمعی به دست خاک سپرده می شدند و بازماندگانشان همه غمگین بودند و اشک می ریختند و کمتر کسی را می یافتم که برلبانش خنده ی سبز کند و خنده ی سبز شده اش درچشمان دیگران انعکاس پیداکند. خنده ها را همه یخ بسته بود بر کنج لبان باشندگان این شهر ، شهر که قربانی هایش غوغایی جهانی انداخت و همه قلب ها را به تپش در آورد و حنجره ها به صدا در آمدند وفریاد سر دادند که دیگر کشتار و قتل عام زنجیره ی هزاره ها متوقف شوند.
این وضع تنها بر هزاره های کویته حاکمیت نداشت ،بلکه در گوشه های خاک افغانستان نیز از این دسته  حوادث کم نبود، اگر به شکل دسته جمعی رگبار نمی گردید به گونه های مختلفی قربانی می گردید. قربانی های که با حملات  انتحاری و انفجارات بمب های کناری جاده ی از خون آنها جاده ها رنگین ساخته می شد و بوی تند خون قربانیان در میان فضای غبار آلود و مملو از دودی شهر کابل به شدت به مشام بازماندگان شان می رسید.
دختری که با لباس سبز درمیان مقتولین این حادثه قرار گرفته بود تنها میتوانست فریاد سر بدهد و بر عاملین این قضیه نفرینش را بفرستد و توته های گوشت واعضای بدن  پاندسته افرادی را به تماشا بنشیند که چند ثانیه قبلش همراه با وی درغزای حسینی نشسته بود و فریادی عدالت و درس های معرفتی از خاندان ایمه تعقیب می کرد.
دردها انچنان زیاد هست که نمی شود ازهمه نام برد و بی تفاوت هم نمی شوداز کنارش گذشت زیرا این حادثات تنها مرگ اندسته افرادی نیست که قربانی می گردد و میرود بلکه مرگ انسانیت است و یا گفته میتوانیم که فاجعه ی است که دارد هر روز درجامعه بشری نفوذ کرده و از انسان ها قربانی می گیرد .
قربانی ها تکانده ترشده می رود وحتی گاهی اتفاق به گونه ی هست که عده ی خودرا با هزاران اصلحه های پیشترفته و وسایل وامکانات درجه یک نظامی مجهز می کند و با اعلام نمودن حمایت از شهروندان وکوبیدن تروریستان و دشمنان بشریت درکناری شما قرار میگیرد و شما بی خبر ازینکه  درمیان این دسته افراد نیز افرادی یافت می شود که از گرگ و پلنگ درنده در حنگل خونخوارتر است.
ما جنایات طالبان را در تربیه و استخدام کودکان برای عمل انتحاری و تروری شخصیت ها وایجاد فضای وحشت ودهشت دیده و شنیده بودیم اما اینبار حافظان مردم و محافظان عدالت و دموکراسی با مسلسل هایشان کودکان معصوم و بی گناه را چنان  در رگباری گلوله اش بستند و جنایت را مرتکب شدندکه به مراتب دردناکترو وحشتناکتر از هر جنایت طالب بود.
طالب که همه درچشم همه ملل جهان منفور وزشت معرفی شده است و هر روز برای سرکوب و نابودی وی هزاران گلوله انداخت میشود و هزاران مصارف و سختی ها را سربازان افغانستان و ناتو متقبل می شود؛ اما این حادثه ی اخیر نشان داد که نه تنها مجرمین و محکومین دست به جنایت نمی زند بلکه عده ی ا زسردمداران عدالت و دموکراسی که مدام شعار از حقوق بشر، حقوق زن وکودک، عدالت اجتمای وبسا مسایل را دیگر با به عنوان سرلوحه کار شان قرار میدهد نیز مرتکب چینن جنایات نا بخشیدنی می گردد.
هرچی بنگارم همان دردها وفریادهای نا شنیده ی ملت ومردم است که به بهانه ی های مختلف قربانی میگردد و به بادی فراموشی سپرده می شود آنهم درشک است که روزی گیاهی بر سر قبری آنان سبز خواهد کرد یانه؟.

همبستگی وتعهدهزاره ها درشهرکویته.

امروز یکشنبه بیست فبروری جلسه بزرگی قومی هزاره ها درشهرکویته پاکستان برگزار گردید. درین جلسه سردارسعادت علی ، سردار نثارخان و سایربزرگان وموسفیدان قومی شرکت داشتند. قرار بود که بیرگیدیر جنرال شوکت علی هزاره و دی اس پی موسی خان جعفری  و پروفیسور ناظرحسین و پروفیسبور تاج نیز شرکت نماید که به نسبت خرابی اوضاع و تظاهرات که درشهر راه انداخته شده بود، راه ها مسدود و آنها نتوانستند که به محفل حضور یابند.

جلسه با تلاوت کلام الله مجید توسط قاری زاهدی آغاز گردید و گردانندگی برنامه را محمدیونس نوید به پیش می برد.  بعداز خوش آمدید گویی مهمانان و ارایه مقدمات برنامه، محمدامان سکوت کارکردهای واهداف این برنامه را تشریح نموده و از اهداف آینده سردارسعادتعلی نیز معلومات ارایه نمود.

یکعده ی درمیان مردم توطیه ها و افواه  راه اندخته بود  که انتخابات نزدیک است وسردار میخواهد که ازین طریق برنامه های تبلیغاتی و کمپاین خودرا به پیش ببرند و تا بتواند به اهداف شخصی خود برسد.

با درنظرداشت چشم دیدهای خودم از وضع صحی سردار سعادت علی و گفته های خودش این موضوع روشن شد که وی نه تنها که خواهان  نامزدی در انتخابات آینده را ندارد ، بلکه هدفش اتحاد وهمبستگی هزاره ها و ارایه یکعده  برنامه های منظمی سیاسی، اقتصادی واجتماعی برای آینده قومش بوده که با حمایت وهمکاری مردم این برنامه به آینده نزدیک روندی اجرایی را به خود خواهد گرفت.همچنان سردارصاحب ازسفری اخیرش که برای برگردانیدن جنازه های آنعده از افراد که بسوی استرالیا روان بودند وکشتی حامل شان غرق شد که بنا به گزارشهای متفاوت وارایه تلفات متفاوت درحدودی ۳۸۰ نفر سرنشین داشتند نیز یاد آورشد وگفت که با نشست های که با وزیراعظم گیلانی داشته ام دولت هزینه برگشتاندن این اجساد را متحمل شده که یکعده از آن جنازه ها برگردانیده شده وعده ی دیگر نیز به آینده نزدیک برگردانده خواهد شد.

درین میان سیدعبدالطف یکتن ازافرادی که خانواده اش را درین راه از دست داده بود چشم دیدهایش را ازاندونیزی وهمکاری سردار درقیبال مردمش درآنکشور یادآوری نموده وخواهان این شدندکه خدمات این شخصیت بزرگ را نادیده نگرفته و ازهرنوع تلاش و همکاری که انجام میدهد با وی همکاری نمایید.

درین برنامه مردم تعهد نمودند که ما تلاش می نماییم تا باهم یکدست و یکپارچه بوده وبسوی یک آینده روشن ودرخشان حرکت نماییم . سردار سعادت با ارایه مقدمات پیرامون وضع جاری درشهرکویته افزود که با طرح وبرنامه ی که توسط عده ی از بزرگان هزاره راه اندازی شده است ما می خواهیم اتحادیه ی را بسازیم که درآن تمام هزاره ها سهم داشته وهرفامیل  با پرداختن 12روپیه ی  پاکستانی درهر ماه برای برنامه های طولانی مدت که پیش رواست می تواند مارا یاری ومعاونت نماید.

ودراخر محفل با دعایی توسط امام جماعت محل اختتام یافته و همه مهمانان با پذیرای میزبانانشان  به صرف کردن غذایی چاشت تشریف بردند.

فقط مهلت بدهید!

همه میداند زادگاهم کشوریست که سالیان سال با جنگ و خشونت انس گرفته است و این چیزی نبوده است که بخواهد  اما سیاست های ناجوانمردانه ی قدرت های بزرگ برای بازی کردن درمیدان رقابت از هیچ نیرنگی دریغ نورزیده و جغرافیای کشورم را با درنظرداشت موقعیت مناسب وخوبش درمیان سایر کشورها میدان بازی سیاست های پلید شان برگزیده است.

من با تمام وجودم دردی را احساس می کنم که عده ی زیادی از شهرواندان این خاک برای رسیدن به یک فردای که بتواند سعادت این مردم را تضمین نماید از جان وزندگی شان دریغ نخواهد کرد اما متاسفانه عده ی از نا اهلان که همیشه متحجر گرا بوده اند وبا کارهای که در طول تاریخ انجام داده اند  تمام هویت وفرهنگش را برای تمام جهانیان به نمایش گداشته اند و مدام فریب بیگانگان را خورده ومهره ی بازی کشورهای ابر قدرت شده اند می خواهد که بازهم این سرزمین پر غرور وبا پیشینه ی تاریخی کهنش را میدان آنگونه بازی های قرار دهد.

فقط مهلت بدهید ، بودنم را در شرایط نامساعد که اطراف من را محاصره کرده است به نمایش بگذارم. تاریخم با خون نوشته شده  است، بارها ترد ازجامعه ی شدم که انسان نما ها به آن اسم جامعه انسانی میدادند،  به جرم آزاد اندیشی وپشت پاکردن به باورهای متحجرگرانه ی قبیله . من می خواهم بفهمانم و بی نمایانم که درمقابل خصومت های شما عکس العمل منفی نخواهم داشت، مهلت بدهید تادست شما را بیگرم و از لجن زار قبیله ات بیرون بکشم تا دیگر فریب مسلمانهای عربی و همسایه نماهایی دلسوزنمایت را نخورید.
من باین کارم می خواهم که بی نمایانم که نه تنها این کار را برای نجات ملت ومردمم می کنم که قربانی باورهای ددمنشانه ی افراطیون بی سروپا می گردد، بلکه مسولیت های من است که درین قرن عده ی را اهلی بسازم تاباشد که دیگر کسی را به جرم باورهای آزادانه شان محکوم نکند.
من تنها راه نجاتم را فریاد کردن با حنجره ی میدانم که در آنصوت آگاهی، آزادی، و انسانیت دمیده شود و بر دیوجهالت بغرد همجو شیر.
محو این همه خشنود وتوحش میدانم کاری ساده ی نیست که هر روزجان انسانهای ازاده را می گیرد؛ اما هرگز دست به دامن نا امیدی نه پیچانیده بلکه مدام بر فردای بهتر می اندیشم که کسی دیگر قربانی عقایدهای آزاد اندیشانه اش نشود.
من از واژه های جنگ، تفنگ، انتحار، وتریاک متنفرم، هرچندکه این روزها بیشتر من را به این هویت ونشانه ها بیشتر می شناسد، اما اگرزمان یاری ام کند مهلت نمی دهم که هویت بزرگ ودرازی تاریخی ام با واژه ها ی بیگانه با تاریخ و فرهنگ مردمم برمن تحمیل شود.
من برکسی نفرین نمی فرستم بلکه ازایشان می خواهم که برخود نگاه کند و بر زمان و اطرافش نگاه کند که لکه های ننگ سایر گروه ودسته ها را بر قیمت زندگی اش با دسیسه های یک عده ا زناجوانمردان می خرد که خود چیزی جز خود باختگی نمیداند.


ایران در مقابل جنگهای استخباراتی رقیبانش کم آورد.

ایران و بالخصوص رهبر ومقامات بلند پایه ی جمهوری اسلامی ایران بارها وبارها در سخنرانی هایشان در حضوری شهروندان ورعیتش از هی وهای خودشان سخن می راند و  هزاران شعر وشعاری سر میدهداما مردم هم با باورهای ساده لوحانه ی شان این گونه شعارهای میان تهی این مقمات را باور می نماید. شعارهای با مشت تو دهن امریکا می زنیم و اسرایل باید از نقشه جهان حذف شود سبب گردید که حالا این مشت به دهن خود مقامات وجمهوری اسلامی کوبیده شود.
از مدت یک سال بدین سو ما شاهد چندین انفجار وتروری شخصیت های علمی و استادان برجسته ی جمهوری اسلامی هستیم که توسط رژیم صهیونیستی ترور می گردد و هرگز ایران نتوانسته است که موفق به خنثی سازی و یافتن عامیلین این قضایا شود ؛ این می نماید که ایران با تحریم های گسترده وروز افزون جامعه جهانی روحیه اش را باخته است وهر قدر تب وتلاشهای را انجام میدهد ، نمیتواند آرامش خاطر را در اذهان عامه مردمش بیاورد. ناکام شدن برنامه های یارانه ی توانست بیشتر این شعارهای میان تهی وفریبنده ی رهبران را به نمایش بگذارد.
هرچند که انفجارات که در داخل ایران و خصوصا درباب تروری شخصیت های علمی و انفحار دریک انبارخانه تسلیحاتی اش را کسی به عهده نگرفته است ، اما قرار اظهارات مقامات اسرایلی درین باره واضح می گردد که در عقب این گونه عملیات دست اسرایل به شدت تمام کار می کند.
هرچند که بازاری جنگهای تبلیغاتی و سازمانهای استخباراتی در جهان بسیار داغ است ؛ اما این بار با این انفحار  در ایران نمایانده شده که  مقامات ایران از آن همه داد وحرف از نیروهای اطلاعاتی اش در مقابل سازمانهای استخباراتی کشورهای که با وی سرسازگاری ندارد و از رقیبان عمده اش به شمار می رود عاجز است.
هرگاه روندی کنونی ادامه یابد ، یقینا که روحیه نظامی واطلاعاتی ایران به مراتب ضعیف تر شده و نمیتواند که دربازار جنگهای استخباراتی و تخنیکی مقاومت بیاورد.
تندروی های مقامات جمهوری اسلامی ایران با سیاست های تند وتکتازانه اش سبب می گردد که خسارات شدید وهنگفت را در میان حامیانش بردارد.

 

کمی بخود بیایم!!!


وقت داشتیم درکوه  پایه های سربه فلک زندگی می کردیم، گاهی قربانی گرگهای کشمیری می شدیم وگاهی هم قهر طبیعت شکار مان می کرد و تا اینکه دامنه ی این  شکارها گسترده تر شد ، و با حاکمیت  عبدالرحمان جلاد وجابر که  لکه ننگ و سیاه فاجعه ی قتل عام یک نسل را از خود برجا گذاشت . هنوز مردم از این هیولای زمان دمی نیاسوده بو د،  سرگردان ودنبال پناهگاه می گشت که هزاران مشکلات دیگر براین مردم تحمیل می شد.
با حاکمیت نظام های متواتر قبیله ی هرکدام  این فاجعه و مشکلات را تکرار می نمود، همه دارای یک نکته مشترک می باشد که همان خوانخواری ، ظلم واستبداد را همیشه بالای مردم هزاره روا داشته و میدارد.
دوران نظام  سیاه و تاریک طالبانی را به خاطر داریم، هنوز فریادی از گلوی بودا در بطن کوه پایه ها ی بامیان بگوش می رسد که با زبانی بی زبانی از فاجعه واستبدادی که در حق این مردم روا داشته شده است ،  فریاد می زند.
هزاره که تاریخش باخون نوشته شده  است و فریادش همیشه عدالت خواهی ،  برابری و برادری میان اقوام است ، تاهنوز نتوانسته است که به این رویایی همیشگی اش موفق شود.
فریادی تظاهرات  کنندگان هزاره برای جلوگیری از میان برداشتن یک قوم بواسطه کشتارهای سیستماتیک و مسلسل در کویته پاکستان ، هنوز در خیابانهای کشورهای مختلف جهان طنین می اندازد که کابل در غزای دیگر نشست. حادثه ی  روز عاشورا که منجربه کشته وزخمی شدن بیش  از  ۲۰۰تن که اگثریت آنها هزاره های بودند ، همه را در یک عزای بزرگ دیگر نشاند .هرچند که  واکنشهای تندی علیه این حادثه از ادرسها و ارگانهای متفاوت  ابراز داشته شد، ولی  در سرزمین ما همه اتفاقات فقط به تقیج وتسلیت گفتن ها خاتمه می یابد و بس. مسولیت این حادثه را نیز گروه به عهده گرفتند که از آنسوی مرز در مرداب قبیله غرق اند و از جویباری افراط در مذهب آب می خورد و تعهدش را با زبان گویا وجرارخودشان علیه مردم ما بیان میدارد که هزاره ها کافر هستیند باید از میان برداشته شود.
این افراطیون  مذهبی که از خون هزاره ها درکویته پاکستان  جوی خون جاری ساخته بود ، دراین بسنده نکرد و به  عزاداران حسینی تاخت تا بتواند توحش وبربریتش را بیشتر به نمایش بگذارد.
هزاره های کویته که مدام قربانی این افراط و تندروی های مذهبی بوده است با راه اندازی تظاهرات گسترده در سطح ، جامعه جهان را متوجه ساختند تا فشارهای را متوجه دولت مردان پاکستان نماید و خواهان قطع سریع  این جریان شوند، متاسفانه که هنوز چندی نگذشته است که بازهم دست این گونه افراد بسوی مردم ما درازشده و دارد برنامه های شوم و نا جوانمردانه اش را از سر می گیرد .
دیروز شنبه یکتن از هزاره های کویته که در منطقه سراب رودی بلوچستان وظیفه اجرا می نمود ، توسطه افرادی ناشناس به قتل رسید و این حادثه درحقیقت ادامه همان کشتارهای سیستماتیک و زنجیره ی هستند که از چند سال بدین سودامن گیر این قوم شده است .

هنوز جنازه ی این قربانی بدون جرم دقن نشده بودکه غوغای عظیمی از آنسوی آبهای بیکران استرالیا و اندونیزیا با طنین امواج بجری گزارش داد که در حدود چهارصد تن از مهاجرین که سوار برکشتی وبسوی استرالیا درحال حرکت بودند ، کشتی شان غزق و درحدود۷۶تن آنها تا حالا توانسته است که نجات بیابد و سایریشان همچنان نا معلوم درمیان امواج بجر و یاهم شکم ماهی های که بارها بارها شاهد این گونه حوادث دلخراشی بوده اند، غوطه می زند.
منبع: کابل پرس

اتحاد شما ضامن فردای شماست.

 کشتاری بیرحمانه وسیستماتیک هزاره ها در کویته پاکستان  توانست که  اعتراض کل هزاره ها را در سطح جهان برانگیزد،هرچند  که این کشتارها برای مدت کوتاه توقف یافته  ، اما هنوزهم نگرانی های جدی را میتوان درمیان جامعه هزاره کویته حس کرد . کشتاری هزاره ها زنگ خطر جدی  بودبرای جامعه بی سروسامان هزاره های کویته ، تا بتواند یک هماهنگی ویکدستگی را درمقابل حوادث های ناگهانی و خطرناک اینگونه ی که منجر به از میان برداشتن یک نسل می گردد ، بوجود بیاورد و تا با استفاده از این یک دستگی صدای اعتراضشان را در سرتاسری جهان بلند نماید و ازتمام ارگانهای دفاع از حقوق بشر بخواهند که  با فشار وارد کردن بر حکومت پاکستان ، هرچی سریع تر جلوی این کشتارها گرفته شوند.
این کشتارهمچنان ادامه داشت و هزاره ها با پیش آمدن این حادثات متواتر با اعتراضات گسترده ی  درسطح شهر کویته و پایتخت کشور(( اسلام آباد)) از این گونه اعمال شکایت نموده و خواهان توقف فوری کشتاری هزاره ها شدند.
اعتراضات از جمله کارهای بود که نه تنها در فضای این شهر بلکه بیرون از جامعه هزاره  نیز انجام  شد ، و افراد خیر و آگاه تیز با درک ازشرایط و وضعیت پیش آمده دست به اصلاحگری و بازنگری جدی در رهبری ومدیریت اجتماع بزند.

این اصلاحات و بازنگری در مدیریت هرچند که دراول با  مشکلات و مخالفتهای جدی مواجه بوند ولی دراخر توانستند که تمام گروه ها و دسته های کوچک و پراگنده موجود دردرون جامعه را یکدست ویکصدا سازند.
حزب هزاره دموکراتیک به عنوان یک آدرس معتبرسیاسی در درون هزاره های کویته می باشد  که تب وتلاشهای زیادی برا ی یکدست ساختن و یک پارچگی هزاره برداشتند و کارهای را از همان سال تاسیس که از وی چند سال بیش نمی گذرد، تا به امروز انجام داده است.
اما اینگونه فعالیتها تا آنجای که باید می بود و میتوانست انسجام وهماهنگی را درون جامعه بوجود می آورد ، نتوانست ، بلکه یکعده دست های دیگری که در درون جامعه فعالیت داشتند علیه این حزب موضع گرفته و تبلیغات منفی را علیه هم سر میداند . این کار نه تنها که سبب تفریقه و پراگندگی افراد دردرون جامعه گردید ، بلکه یک نوع تنفر و دیدهای منفی را نیز در میان مردم از خود به جا گذاشتند.

دریک نگاه کلی گفته می توانیم که سه دست بزرگ در درون جامعه هزاره کویته فعالیت چشم گیر داشتند که از نفوذ آنها نمیتوان انکار کرد  و میتوان از گروهای ذیل نام برد ازجمله  حزب هزاره دموکراتیک ، گروه مذهبی وروحانیت وهزاره جرگه را نام برد که هرکدام ازینها هواخواهان و طرفداران خاص خودرا داشتند.
بعداز ماه ها نشست وگفتگوها  درمیان این دسته ها سرانجام همه به یک اتحاد کلی دست یافتند که دست آورد بزرگ توانست  از تفریقه و چندین دستگی جلوگیری به عمل بیاورند و همه درکناری سردارسعادت علی هزاره گیرد  آید   و به یکدستگی و یکپارچگی شان تعهد نماید . این تعهد ویکدستگی آنها امیدی  فردای بهتر را برای این مردم به تصویر کشید و  روحیه ی تضفیف شده ی مردم را دوباره زنده و تقویت نمود.

هرچند که مشکلات های جدی وبزرگ دیگری نیز فراروی این مردم قرار دارد بانهم  این تعهد و یکدستگی میتواند که گام استوار تری در موفقیت وپیروزی این مردم باشد.

دلیل سکوت بی بی سی درمقابل کشتاری هزاره ها چی میتواند باشد؟

بشرامروزی تمام دست آوردهای شان را مدیون تکنالوژی میداند که درین دوقرن اخیر به سرعت تمام رشد کرده  وبازهم مسیر از رشد و  پیشرفت خودرا می پیماید . بشر با دست زدن به  اکتشافات واختراعات  در عرصه ی مختلف توانسته است که کره خاکی را به سمت اجتماع  واحدبه  پیش ببرند و  جهان را به عنوان دهکده ی کوچک بپندارد  که تمام انسانها درآن به شکل یک واحد کوچک اجتماعی در آن زندگی می کند و درتمام گوشه وکناری جهان مردم با استفاده از وسایل وتکنالوژی روز رخدادها حوادث و بسا مسایل دیگر را باهم شریک ساخته واز جریان و حالات که درکره خاکی می گذرد اطلاع و آگاهی حاصل نماید .دست یافتن به اطلاعات و شریک سازی اتفاقات ،اختراعات ، حوادث و خوشی ها همه وهمه  مدیون رسانه ها است که بشر به آن دست یافته اند  و این دست یافتن آنها به تکنالوژی امروزی سبب شده  است که از فاصله ها بکاهد و تمام حوادث را با تفاوت اندک زمانی در سرتاسر کره خاکی باهم شریک سازد.

رسانه ها به عنوان حنجره ی برای رسانیدن صدای  افراد دریک جامعه لازمی وحتمی بوده و می باشد ؛ اما اینکه چگونه عمل می کند ،بحث جداگانه است  . هرگاه به نظامهای موجوده ی دنیا یک نگاه کلی داشته باشیم میتوانیم بگویم که در هر نظام  رسانه ی وجود دارد ،ولی گونه ی فعالیت آنها متفاوت است .
کشورهای که از آزادی بیان و آزادی رسانه برخوردارست ، رسانه های آنها بدون کدام سانسور و یاهم فشار به فعالیتهای  خود ادامه میدهد؛ اما کشورهای که تاهنوز به این اصل وارزشها دست نیافته است با مشکلات جدی  سانسور مواجه است و گفته می توانیم که سانسور مرگ رسانه پنداشته می شود.


رسانه ها در اصل خود باید پل ارتباط باشد میان حکومت وشهروندان؛ اما اینکه رسانه ها چگونه وظیفه  اصلی وواقعی خودرا ایفا می کند قابل تامل  است.
رسانه ها همانطوریکه از نامش پیداست در قدم نخست وظیفه خبر رسانی واطلاع دهی را به عهده دارد وباعبور ازین مرحله وظایف  و مسولیت های بزرگ  وسنگین دیگری را  نیز بر دوش می کشد که متاسفانه در کشورهای جهانی سوم کمتر توجه به این بخش از رسانه ها شده و می شود ، درحقیقت گفته میتوانیم که رسانه های امروزی دریچه  تبلیغات کالاهای سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کشورهای بزرگ و قدرتمند شده است که  کشورهای جهانی سوم به شدت تمام از آن متضرر می شود .
 رسانه ها با درنظرداشت گونه های  آن درمیان مردم جایگاه خاص خودرا دارد و درمجموع گفته می توانیم که رسانه ها یک روزنه یست  برای دیدن آنسوی جهان که ما در آن  زندگی می کنیم . رسانه ها در نظام های دموکراتیک به عنوان یک رکن اساسی از دولت و حکومتداری محسوب می شود که بر مبنای اصلهای چون آزادی بیان، دموکراسی وحقوق مساوی افراد...بنا شده باشد. 

نقش رسانه هاهمانطورکه در اطلاع دهی و اطلاع رسانی مهم وبه عنوان وظیفه اصلی واولیه آن محسوب می شود در شکل دهی وتغیر ذهنیت عامه  نیز به همان اندازه مهم وموثر  پنداشته می شود. وقتی پیرامون مهاجرت هزاره به طرف کشوری استرالیا  دریک موسسه ی تحقیقات را به پیش می بردیم ُ ، آنزمان بیشتر به جایگاه رسانه ها درمیان مردم پی بردم و خصوصا درباب این که درساحات دوردست افغانستان کدام رسانه ها  شنونده  زیاد دارد. وقتی با افراد مصاحبه ی را انجام میدادیم واز رسانه ها می پرسیدیم ، اگثری آنها از رادیوها نام می بردند ؛زیرا در قرا وقصبات دور دست افغانستان به خاطر نبود برق و امکانات پیشرفته زندگی  آنها به رادیوها گوش می دادند و بیشتر افرادهم  رادیوی بی بی سی وبعدا هم آزادی را به زبان می آورد که متاسفانه بی بی سی با آن همه شورتبلیغاتی که دارد و ا ز بی طرفی اش داد  میزند  صادق از امتحان بیرون نیامد.
صداقت واصل بی طرفی بی بی سی وقتی زیرسوال قرار  گرفت  که در مقابل آن همه  فجایع وکشتاری هزاره ها  درکویته سکوت کرد و هیچگونه اخباری را درین مورد بازتاب نداد .
هزاره ها همانطور که برای مردم جهان ثابت شد که در یک وضعیت بدی از کشتارهای  سیستماتیک و هدفمند قرار داشت و هر روز از آنها قربانی می گرفت  ، ولی بی بی سی به گفته ی خود رییس بخش فارسی آن "  رسانهء قدرت مند و جهانی "  درمقابل اینگونه اتفاقات سکو ت اختیار کرد و حتی یک گزارش کوتاه را هم منعکس نساخت که بیانگر وضعیت هزاره ها بوده باشد .هرچند که اعتراضات هزاره ها علیه این گونه کشتارها  جهانی شد و رسانه های دیگر  تا جای سهم خودرا دربازتاب این گونه فجایع و کشتارها ادا نمود ، اما  بانهم بعضی رسانه های داخلی نیز از پوشش واقعی حادثه خود داری کردند.

این سکوت و بی تفاوتی رسانه ی بی بی سی در مقابل کشتارهای سیستماتیک در کویته پاکستان نه تنها که از موقف و  ادعای مسولیین این رسانه کاست ، بلکه واکنش تندی مردم هزاره را نیز در قبال داشت و این گونه برخورد ی این رسانه را ادامه برنامه های قبلی دانست که توسط این رسانه درقبال مرد هزاره دنبال می شود.
افراد که  رسانه های بی بی سی را دنبال کرده باشد میتواند به این واقعیت پی ببرد ،  بخاطر دارم که هارون نجفی زاده گزارش را راجع به میوه انبه (عم) کشوری پاکستان تهیه دیده بود و گزارش میداد ؛ اما  دربازتاب فجایع هزاره ها همچنان بی تفاوت وساکت واین خود می نمایاند که سیاست بی بی سی چگونه است .

وقت آقای صادق صبا ریس بخش فارسی بی بی سی دریک برنامه ی در دانشگاه گوهر شاد  در مورد فعالیت های بی بی سی، و تاثیر آن در کشورهای منطقه صحبت می کرد. بی بی سی را یک رسانهء قدرت مند و جهانی توصیف کرد و افزود که این رسانه تلاش می کند، در تمام موارد اصل بی طرفی  را حفظ کند. وی بی بی سی را تاثیرگذار ترین رسانه در جهان امروزی توصیف کرد.

 اما وقتی که آقای صبا راجع به بی بی سی و اصل بی طرفی اش صبحت می کرد باسوال یک شهروند با احساس افغانستان مواجه شد که پرسید ، دلیل سکوت بی بی سی در مقابل کشتاری هزاره ها درکویته  پاکستان چی میتواند باشد؟  جواب نیافت مگر اینکه با یک گرفتگی کلمه معذرت را بر زبان آورد و از مردم هزاره  معذرت خواهی کرد و گفت که "این موضوع غیرعمدی بوده و یقینا که بی بی سی متوجه همچو موضوع نشده است". هرگاه واقعا بی بی سی یکی از تاثیرگذارترین ویک رسانه قدرت مند وبی طرف باشد چیطور می تواند که یک رسانه ی به آن بزرگی و قدرتمندی از همچو حوادث جهانی بی خبر بماند ؟. معذرت خواهی که هم صورت گرفته می تواند که از طرف خود آقای صبا باشد نه از رسانه ی بی بی سی  ؛ زیرا اگر واقعا رسانه ی به این بزرگی و جهانی بودنش می خواهد که شنونده و هوادرانش را با خود داشته باشد و همان اصل بی طرفی را فراموش نکند واز بی توجه اش معذرت خواهی کند باید  در سایتش ویاهم ازشبکه های خبری اش این معذرت خواهی را به شکل رسمی آن پخش می کرد  درصورتیکه چینین چیزی نشد.

مردم هزاره این گونه سیاست بی بی سی را غرض آلود خوانده و می گوید که بی بی سی درچندین برنامه ی دیگر خود نیز اینگونه سیاست های را درقبال مردم هزاره دنبال کرده است که می توان به عنوان نمونه از حمله بر سربازان انگلسی در هلمند یاد آورشد که بدون کدام تحقیقات که بتواند هویت واقعی فرد حمله کننده را ثابت کند وی را به نام هزاره اعلام داشت و افزودند که وی ازطرف ایران ماموری این کار بوده است که این کار ی بی بی سی نه تنها که واقعیت ندارد بلکه توهین بزرگ است که به هزاره ها روا داشته شده است. .

منبع:

۱ـ یادداشت هایی از کابل

۲ـشبکه سرتاسری مردم هزاره

۳ـ کابل پرس

۴ـ خبر گزاری بخدی

کنار رفتن ها نه،  بلکه کنار آمدنهاست که مشکلات را حل می کند

هرچندبحث در زمینه ریشه شناسی مشکلات جامعه هزاره  خیلی بزرگتر از این نوشته ی کوتاه است ،ولی فقط می خواهم که در زمینه مشکلات فعلی جامعه ما بپردازم. هرگاه خواسته باشیم که به این موضوع بپردازیم خوبست که با طرح  چند سوالی به بحث داخل شویم.

خوبست که از اینجا آغاز کنم که راه حل برای بیرون رفتن از وضعیت فعلی جامعه هزاره کویته چیست؟ آیا واقعا دولت توانایی کنترول این افراطیون مذهبی را ندارد ، یانه خود مقامات حکومتی ملوس به این گونه جرایم  است؟
حزب سیاسی هزاره ها به عنوان یک آدرس برای مردمش چی کاری کرده میتواند تا جامعه را ازاین  مشکل برهاند و نظم نو به جامعه بدهد؟
درین اواخر همه ما شاهد یک نوع تنشهای سیاسی در درون نظام حکومتی پاکستان و هم درسطح منطقه ی می باشیم  ، که  این تنشها و گیرودارهای سیاسی توانسته است که مجال برای سوء استفاده گران را بدهد تا دست به اعمالهای تخریبی وتروریستی بزند وازین طریق به هدف شوم وپلید شان نایل آید. تنشهای سیاسی امریکا با پاکستان و همچنان بعضی از مشکلات ومعضلات که با افغانستان مطرح است ، این زمینه ها را بیشتر مساعد ساخته است که گروه های تخریب کار برای بدنام ساختن کشورو مقامات دسته به این گونه اعمال بزند و شهروندان را دریک فضای ترس و وحشت قرار بدهد.
به باور نگارنده ی سطور این کار از توان حزب سیاسی هزاره دموکراتیک پارتی  بیرون است که بتواند کاری را انجام بدهد و یک راه حل بیابد تا  مانع کشتاری هزاره و  تغیر حالت موجوده شود ؛زیرا وضعیت کویته و درمجموع  پاکستان به یک سلسله  مشکلات درسطح کشوری مواجه است و این مشکلات توانسته است که زمینه ساز اینگونه رخدادهابیشتر باشد .در حزب سیاسی مردم هزاره افرادی که کارکشته و دارای یک  تجربه سیاسی درازی را داشته باشد ، کمتر درآن دیده می شود واین کار خود ضعف و نارسایی حزب را که به عنوان یک آدرس برای مردم هزاره ی این شهر است نشان میدهد و حزب که بیتواند برنامه و پلانهای این جامعه را طرح و راه اندازی نمایدنمی باشد  .برنامه های که ازطرف این حزب مطرح می شود کمتر درجامعه محسوس است، زیرا از یک طرف پشتوانه ی ا قتصادی که بتواند برنامه های حزب را به مرحله اجرا درآورد موجود نیست و ازطرف دیگر فعالیت فرهنگی حزب نیز نهایت از روندی کندی خودرا  می پیماید.
حزب سیاسی که می خواهد به جامعه طرح ، برنامه و خدمات عرضه کند و راهکاری را پیشنهاد کند ، نیاز به یک پشتوانه ی منظم اقتصادی دارد تا بتواند با این گونه پشتوانه ها پلانها ، اهداف و برنامه های خودرا دردرون جامعه جامه عمل بپوشاند ، درصورتکه این حزب ازهمچو چیزی متاسفانه برخوردارنیست .
حزب سیاسی هزاره دموکراتیک تاهنوزنتوانسته است که شخصیت های بزرگ سیاسی را جذب خود نماید و بعضا برنامه های که از سوی حزب راه اندازی  می شود نه تنها که زمینه ساز جلب و جذب افراد نخبه وسیاسی را مهیا نمی کند ،بلکه تنش و پراگندگی را در میان سردمداران هزاره ایجاد می کند ، اینگونه سیاستهای نا کارآمد نه تنها که روندی تقویت این حزب را به شدت ناکام می کند، بلکه ضربه ی بزرگ به پیکری اجتماع می زند ، که همان جامعه حامی آنهاست . هرگاه  گونه عملکردی را که حزب در پیش گرفته اند به بررسی بیگریم ، نشان میدهد که دارای یک پلان وبرنامه ی  منظم که بتواند  درآن خط فکری حزب را در عرصه ی سیاست نشان بدهد ، کمتر میتوان به آن پی برد.
جامعه هزاره کویته از هرچیزی دیگر کرده  ، امروز نیاز به یک همبستگی کلی و عمومی دارد که خوشبختانه این مقدمات گذشته شده وآهسته آهسته روندی  خودرا می پیماید، ولی متاسفانه که ناهماهنگی درمیان بزرگان سیاسی ما سبب گردیده که  این روند نیزمتضرر گردد.
هرگاه واقعا تعهد وصداقت در عمل وگفتاری این سیاسیون و بزرگان  که در راس جامعه  قرار دارد باشد ، چرا این نیروها را که همه داد از خدمت و دلسوزی میزند ، همه را باهم و یکدست نمی سازد ،تاباشد که هم در عرصه عمل شاهد آن باشیم و هم برای مردم فهمانده شود که  همه درصدد یک اتحا د و یکدستگی وهمچنان کار وخدمت برای  مردم خود هستند.
هرمشکل که در اجتماعی پیش می آید ، راه حل آن گفتگو و مذاکره باهم است، که سرانجام مشکل پیش آمده را توسط بحثها و گفتگو می توان حل نمود، اما بزرگان ما ، نمیدانم که چی چیزی مانع شان شده است که از موقف شان کمی پایین بیاید و به حل مشکلات  موجوده از راه گفتگو به آن  بپردازد و  نزاغ خانه را به بازار نکشاند و علیه هم موضعگیری نکند ،این موضعگیری  نه تنها به نفع خودشان نیست ، بلکه یک نوع شکستگی و پراگندگی را درمیان اجتماع نیز به بارمی آورد.

دراخیر می خواهم نکته ی را یاد آورشوم که تنها راه حل که میتواند بقا و ثبات سیاسی مردمی هزاره را درهرنقطه ی که باشد تضمین می کند خوداگاهی و کنارهم آمدنهاست . هرگاه این دودستگی وفاصله ها هر روز بیشتر شود سبب می گرددکه شگاف عمیق ایجادشده و روندی تدریجی مسیری از رشد وبالندگی را که می پیمایم نیز به شدت  متضرر سازد.

بی مسولیتی درمقابل جامعه ما ره به سمتی یک فاجعه ی دیگر راهنمایی می کند.

     هیچگاه یک جامعه از مسیر رشد و تکامل منحرف نمی شود، مگر اینکه افراد کارفهم و دانای آن جامعه کنار زده شوند و رهبری جامعه به دست افرادی بیفتد، که همیشه در فکر رسیدن به یک مقام و موقعیت باشند.

     جامعه هزاره کویته امروز به سرعت تمام مرحله ی از رشد و تکامل فکری خود را می پیماید. روندی تکامل فکری جامعه ها یک امری نسبی است، که نمیتوانیم آن را دقیقا اندازه و سنجش نمایم، ولی نظر  به اجتماع و جوامع دیگر می توانیم این روند رشد و تکامل را به بررسی و مطالعه بگیریم، زیرا پدیده های اجتماعی همیشه با در نظر داشت محیط و موقعیت جغرافیایی و همچنان با مقایسه ی اجتماع دیگر انسانی میسر و ممکن می گردد. هرگاه خواسته باشیم که جامعه ما به یک مسیر درست و مثبت آن رهبری و به پیش برده شود، نیاز شدید به یک رهبری و مدیریت دلسوز و صادق دارد، که تا بتواند جامعه را از وضعیت بی سروسامان شدن  و از رفتن به سوی چالش ها نجات بدهد.

     همانطوری که افراد در یک جامعه از لحاظ طرزفکر ونحوه ی نگرش متفاوت است به همان  اندازه دارای قابلیت ها و راهکارهای متفاوت فکری نیز است، که بتواند جامعه را بسوی ترقی و کمال یاری رساند. جامعه هزاره ی کویته امروز افرادی نخبه و آگاه در بخش مدیریت جامعه، تخنیک، هنر و نویسنده و شاعر  را با خود دارد، که متاسفانه  این نیروی بزرگ انسانی در یک فضای بی باوری و سردرگمی جدی به سرمی برند.  فضای آشفته ی شهر مسوولیت و دین اصلی این سرمایه های بزرگ معنوی را به فراموشی سپرده است و هر کدام از این افراد به نحوی در مسایل شخصی خود بیشتر توجه نموده تا به منفعت های بالاتر و اجتماعی. اینگونه  بی تفاوتی ها در مقابل اجتماع بوده است که افرادی آگاه و کارفهم آهسته آهسته محبوبیت و جایگاهش را از دست بدهد و کنار زده شود  و در راس کار و جامعه افرادی قرار بیگرند، که هنوز از تجربه و علمیت بالای برخوردارنیستند و دچار مشکل جدی اند و تنها حس و عاطفه  این دسته افراد  سبب گردیده  که تب وتلاشهای را برای بهبودی وضعیت اجتماعی اش انجام بدهد که متاسفانه کار را هم به حای نمی رساند.

     هر گاه خواسته باشم، که تمام نیروهای نهفته در بطن جامعه را به نحوی هماهنگ و منظم به سوی رشد و شگوفایی جامعه سوق بدهیم نیازمند شدید به پذیرش همدیگر به عنوان یک همکار و کمک کننده در قسمت رفع مشکل اجتماع می باشیم.

     هیچ مشکل ممکن نیست که برطرف نشود، ولی راز پیروز آمدن بر مشکلات تعهد و صداقت افراد آگاه و نخبه ی ماست، که گامهایشان را صادقانه و مستحکم برای مردم و جامعه شان بردارند. همانطوریکه همه ما میدانیم که جامعه مذهبی و سنتی هزاره های کویته گاهی قربانی عقاید و مذهب و گاهی هم  قربانی هزاره بودن خود می گردد، اما  اینبار در یک صحنه ی بزرگ دیگری قرار گرفته ایم که اگر مساله را جدی نگیریم، یکبار دیگر مردم قربانی بزرگ دیگری خواهد داد.

    همانطوریکه همه اقشار جامعه میدانند؛ تعصبات خشک و تند مذهبی در این جغرافیا مدام از مردم ما قربانی گرفته است ومی گیرد و این بار نیز با نشر بیانیه های از گردانندگان  برنامه ی عاشورای حسینی و دسته های سینه زنی خواسته شذه  است، که از بیرون کردن جلوس در خیابانها و سرکها  دست بکشند. مردم مذهبی و احساساتی نه تنها که در مقابل اینگونه اعلانات وبیانه ها بی تفاوت بوده بلکه به مراتب حس مذهبی و احساساتشان به جوش می آید. هرگاه در مقابل اینگونه واکنشها بی توجهی نمایم، به یک فاجعه ی بزرگ انسانی دیگر مواجه خواهیم شد.

      قرار گزارشات بی بی سی و مصاحبه ی که با مولانا احمد لودهیانی یک تن از رهبران گروه سپاه صحابه صورت گرفته است، این گروه خواهان این شده است، که شیعیان از بیرون آوردن جلوس در مراسم عاشورای حسینی  خودداری نمایند. هر چند که دولت پاکستان فعالیت گروه سپاه صحابه را ممنوع اعلان کرده است، ولی با آنهم این گروه تحت نام دیگری به فعالیت خود ادامه میدهد. همانطوریکه همه ما شاهد وضعیت بد ناامنی در این کشور هسیتم . این حرفها از آدرس یک مولانا و رهبر دینی و یا از طرف یک تحریک سیاسی میتواند که وضعیت را به نحوی تیره تر ساخته و احساسات مذهبیون را در مقابل همدیگر شدت بخشد و سبب ناهنجاری و بی نظمی های بیشتر گردد. چیزی که مهم است، این که اینگونه بیانات را از زبان یک مولانا و رهبر یک سپاه نادیده گرفتن  و نگاه ساده به مساله داشتن  ما را بیشتر از انچه تصور می کنم متضرر خواهد ساخت.

     همانطور که شاهد هستیم اتفاقات چند روز قبل در علمدار رود و یا هم منفجر شدن انتحاری که می خواست وارد محله شود و نرسیده به هدف منفجر شد، میتواند مقدمه ی بر کار های باشد که از صدور اعلان چنین بیانه ها  می گذرد. 

     از تمام آگاهان و بزرگان که در راس کار و مدیریت جامعه قرار دارند، تقاضا دارم قبل از اینکه روز جهانی قدس و یا هم روز دهم محرم چند سال قبل، یکبار دیگر تکرار شود، باید یک راه حل منطقی را برای بیرون رفت از این معضل یافته، مدیریت و کنترول جامعه را به شکل اساسی و اصولی آن بدست بگیرند و نگذارند، که یکعده ی افراد احساساتی مردم را یکبار دیگر با همچو حوادث مواجه سازند.

منبع: سایت بی بی سی

انتحاری کننده ی که قصد حمله به هزاره تاون راداشت ،نرسیده به هدف انفجار کرد.

امروز شنبه 5/11/2011م، حوالی ساعت سه و نیم بعد از ظهر زمانی، که یک فردانتحار کننده می  خواست از ساحه منور کالونی، عقب امام بارگاه امام محمد باقر (ع) داخل محله  هزاره تاون شود، در اثر لغزش پایش ، مواد منفجره ی را که در بدن خود بسته بود، انفجار نموده و بین رفت .
درقسمت های اخیر ملحه هزاره ها یک جوی کلان آب است که آبهای اضافی از ان جا می گذرذ و فرد انتحار کننده که می خواست با عبور از این جویچه خودرا به محله ی هزاره ها برساند، بالغزیش پایش مواد منعجرشده و از پادر امد.
محله ی حادثه کمی گوشه بوده و محل عبور ومروری افراد نیست وبه همین خاطرهم به کسی آسیب ویاهم به ساختمانهای محل آسیب وارد نشده است.
همانطورکه ماشاهد انفجاری شدیدی درمحله ی مهرآباد در عید رمضان بودیم ، این احتمال می رود که این شخص نیز با استفاده ازاین روزها می خواست که یکباری دیگر عیدی هزاره ها را به عزا وماتم مبدل سازد. باوجودیکه محله ی بروری امسال عیدی را به شکل جدی ورسمی ان به خاطر شهدا وحوادث اخیر که درین شهر اتفاق افتاده است ، تجلیل نمی نماید. بانهم دشمنان کور دل و بی رحم می خواهد که از این روزها که در کوچه ها وشهر ازدحام افراد دیده می شود خودرا به محله رسانیده و اعمال تروریستی را انجامدهد.

نبود توافق نظر در شرایط حساس و سرنوشت ساز کنونی، مردم ما را به کدام سمت می برد؟

 هزاره های کویته از مدت چند سال بدین سو است، که  مورد حملات تروریستی قرار می گیرد. این حملات در این اواخر افزایش یافته و تا به حال جان صدها نفر را گرفته است.
هزاره های کویته برای رهایی از این وضع بارها صدای اعتراض شان را در سطح حکومت ایالتی بلوچستان و حکومت مرکزی پاکستان رسانیده اند، ولی متاسفانه تاثیرات آنچنانی نداشته است. حزب هزاره دموکراتیک، برای چند بار تظاهرات های را در شهر کویته راه اندازی نموده  و از دولت مرکزی خواهان رسیدگی صریح به این وضعیت شده و حکومت ایالتی بلوچستان را فاقد توان مندی در حفظ و امنیت شهروندان هزاره خوانده است.
     بعد از گذشت اندک زمانی نه تنها که این در خواست ها و اعتراضات مدنی کار را بجای نرسانید بلکه روندی قربانی گیری به همان شدت خود ادامه یافت. سرانجام حزب هزاره دموکراتیک در طی اعلامیه ای از تمام هزاره های جهان خواست که برای پایان بخشیدن به این وضعیت تظاهرات جهانی را راه اندازی نماید و از نهادهای دفاع از حقوق بشر و کشورهای حامی بخواهند تا بالای حکومت پاکستان فشار آورده تا در قسمت تامین امنیت شهروندان هزاره این کشور توجه جدی نماید.
     این تظاهرات ها از اول اکتوبر سال جاری راه اندازی شد که در سرتاسر جهان "تا هنوز در حدود سی و هفت شهر بزرگ جهان" هزاره ها دست به تظاهرات زده و از حکومت پاکستان انتقاد نمود و خواهان آن شدند که عاملین قتل عام هزاره های کویته را شناسایی و دستگیر و به پنجه ی قانون بسپارند  و حکومت در قسمت حفظ جان و مال شهروندان مسوول می باشد، لهذا به جدیت به وظیفه اش عمل نماید.

     رهبران هزاره های کویته نیز هر کدام به نحوی تب و تلاشهایی را برای بیرون رفت از این وضعیت انجام  داده  تا بتواند یک راه حل را بیابند و جلوی این کشتار های مسلسل و زنجیره ای گرفته شود.
از جمله سردار سعادت علی هزاره در طی یک جلسه ی عمومی از مردم هزاره ی این شهر خواست که در اتحاد و همبستگی تان نهایت سعی و تلاش را بخرچ بدهید؛ زیرا تنها راه موفقیت شما اتحاد، همبستگی و یک صدا شدن در مقابل اینگونه فاجعه های بزرگ است که مدام از مردم ما قربانی می گیرد. وی در ادامه سخنانش افزود که حکومت ایالتی بلوچستان قادر به حل این معضل نیست و حکومت مرکزی باید تغییراتی را در سطح مقامات بالای این ایالت بیاورند و همچنان در ادامه صحبت هایش اشاره ی به کارکرد های حزب هزاره دموکراتیک داشت و افزود که نحوه ی فعالیت این حزب بدون پشتوانه ی قوی سیاسی و اقتصادی در وضعیت فعلی موثریت ندارد.

     حزب هزاره دموکراتیک، بعد از حادثات اخیر که در کویته به وقوع پیوست، نشستی را با مقامات بلند پایه ی حکومتی به شمول آصف علی زرداری رییس جمهوری پاکستان  داشته و از حکومت مرکزی خواست تا توجه جدی در زمینه نموده و  تغییراتی اساسی در ساختار حکومت ایالتی بلوچستان بیاورند و از مقامات فعلی حکومت ایالتی  شکایت کردند.
     بعد از این نشست و جلسات متعدد حزب هزاره دموکراتیک طی یک فراخوان از مردم خواستند که تا با شرکت در جلسه ای مردمی، از وضعیت فعلی آگاهی یابند  و دست آوردهای اخیری این حزب  را  شاهد باشند.  در جلسه متذکره افراد بلند  پایه ی حزب سخنرانی نموده و از وضعیت موجوده آگاهی داده و بیان داشتند که با نزدیک شدن انتخابات عده ی هستند که می خواهند، از وضعیت پیش آمده استفاده ی سیاسی نمایند و به نحوی تبلیغات انتخاباتی خود را به پیش ببرند.
     درباره این که کی ها هستند که از وضعیت پیش آمده می خواهد استفاده سیاسی را ببرند، هدف سردار سعادت علی هزاره می باشد. وی تا جای که میدانم، از لحاظ جسمی ضعیف شده و از صحت خوب هم برخوردار نیست و کمتر احتمال این می رود که وی خواهان این باشد که خود را کاندیدای دوره ی بعدی انتخابات نماید. سوال این جا پیش می آید که  آیا واقعا عده ای برای کمپاین انتخاباتی خود دست به فعالیتهای اینگونه  میزند؟ یا نه واقعا درد های مردمش نمی گذارد که بی تفاوت از مقابل اینگونه اتفاقات بزرگ بگذرند؟ سوالیست که به زودی به پاسخ آن خواهیم رسید.