ماه هزار پاره
محمدشریف سعیدی درسال 1349دردهکده ی المیتوی جاغوری از توابع ولایت غزنی متولد شده و مکتب ابتدایه را تا صنف چهارم درزادگاهش خواند و درسال 1366به ایران مهاجرشد.وی دررشته زبان وادبیات انگلیسی و علوم سیاسی تحصیل کرده و درسال 1376موفقانه از رشته متذکره فارغ التحصیل گردید.
شریف سعیدی یکی از فعالان ادبی حوزه مهاجرت ایران بوده که در ایران مدتی دوبخش نقد واموزش شعر در شورایی شعر وزارت فرهنگ و ارشاد ایران ،سردبیردوهفته نامه ای ادبی و هنری گلبانگ، مسولیت بخش شعر وترجمه در مجله ی وزین دردری ،عضویت هینت تحریریه هفته نامه همبستگی ،مسولیت دفترهنروادبیات افغانستان درقم بوده اند. ازوی تابحال مجموعه های شعری "تبروباغ گل سرخ" "وقتی کبوترنیست" "ماه هزارپاره" چاپ شده است. وی درقالبهای کلاسیک و سپید شعرمی سراید و هم اکنون درکشور سویدن بسر میبرد.
موضوعات شعری دراین مجموعه
ماه هزار پاره مجموعه ی شعری محمد شریف سعیدی است که در سال 1382 توسط انتشارات عرفان چاپ و به بازار امد.
محمدشریف سعیدی ازجمله شاعران دوره مقاومت ومهاجرت افغانستان بوده که همیشه بازبان شعرش دین خودرا در قبال مردم و وطنش اداکرده است. وی در دیارمهاجرت در حوزه ایران دست از مقاومت نکشیده و مدام علیه نظام دست نشانده سابق شوروی دست به قلم برده و از بیداد و بی عدالتی ان نظام در جامعه افغانستان شکایت می کردند .
دراین مجموعه شعری شریف سعیدی درحدود شصت وشش عنوان شعر گردامده که دران اگثر از اشعار به قالبهای کلاسیک و عده ای محدود ان در قالب های ازاد سروده شده است.
در مجموع شاعران معاصر افغانستان در قسمت قالب شعری از نیما که اغازگر جریان جدیدی شعری در ادبیات فارسی است ، تاثیر پذیرفته است.
شریف سعیدی در مهاجرت شعر مهاجرت را با دیگر همسنگرانش چون محمد کاظم کاظمی ، قنبر علی تابش و سیدابوطالب مظفری به درجه اعلایش رسانیده وشعر معاصر افغانستان وشعر مهاجرت رابه جهان و ادبیات دوستان جهان معرفی نمود.
شریف سعیدی نه تنها در دیارغربت از دوری وطن رنج میبرد بلکه بعضی مسایل های وی ر ا وادار می کند که لب به شکایت بازکند و گوشه های از دغدغه های خودرا بیان میدارد که یکی از این دغدغه هایش همین مساله دوری وی از هم زبانان و هم فرهنگانش هست که مبدا ما در دیار غربت به روزی برسیم که دیگر اولادهای ما اززبان و فرهنگ ما بیگانه شوند که این سخن اودر ماه هزارپاره در زیرنام "هیچ کس نیست..."بیان میدارد
شعرش را با این بیت اغاز می کند که
به جهان جزتو مرا مایه ی خرسندی نیست
که دران غیرتوام صبحی و لبخندی نیست
...
شوکران ریخته غربت به دهانش سخنش
فارسی نیست،دری نیست،سمرقندی نیست
مادرت لهجه الوده ای تهران دارد
ازدری دردهنش واژه گک چندی نیست
دهن کوچک توگنج دری می شد حیف
که دگر گنج و تورا روزن پیوندی نیست
درمجموع مجموعه ماه هزارپاره اشعاری است که بیانگر اوضاع جامعه افغانستان در دوران حکومت طالبان وجنگ های داخلی افغانستان است . هر چند اشعاری زیبای عاشقانه نیز در درون انجا دارد که نمی توان نادیده گرفت .
حکومت ملامحمدعمر و بن لادن د رافغانستان فاجعه های انسانی را بار اوردکه این کاری ضدانسانی انان دقیقا در اشعاری شریف سعیدی تحت نام نامه لادینی تصویر شده است. نه تنها این عنوان شعری بلکه در بعضی از اشعاری دیگرش نیز گوشه های از ان را بازتاب میدهد.
می کشی،تاکی خدا اجر جملیت بدهد
و بهشتش را پاداش جزیلت بدهد
بت شکستی و به پندار غلط غلتیدی
که خداوند کریم اجرخلیلت بدهد
این شعر ادامه دارد تا انکه به بیت زیر می رسید و می گوید:
نه هزاره است ونه ،تاجیک و نه ازبک کافر
کفرخواندی مگر ابلیس دلیلت بدهد
این شعری شریف سعیدی را که دقت کنیم دقیق همان نظام واندیشه های طالبانی را بطور دقیق تصویر می کند و از احکام وفرامین انان که همه از کینه توزی و دور از انصاف بود روایت دارد وبه شهروندان افغانستان خطاب های مختلف داشت و اقوام دیگر را مهاجرشده از کشورهای همسایه میدانست و انان را میگفت که باید هرکدام به کشورهای خودش برگردد
((تاجیک به تاجیکستان وازبک به ازبکستان و هزاره به گورستان که این درد به را تمام مردم با گوشت و استخوانش حس می کردو شریف سعیدی نیز از این نوع فرمان ها متاثیر بوده است))
بودا هزارپاره و بودا هزاره شد
ماه هزارپاره به قعر شب اوفتاد
در این مجموعه شعری شریف سعیدی برعلاوه جریان سیاهی طالبانی را که در افغانستان بیداد میکند به انتقاد می گیرد بلکه ازدواجهای اجباری وسنتی را نیز که هر سال سبب خود سوزی های متعدد میگردد یاد اور می شود و برای دوختران که درهرات قربانی چینین رسم شده اند شعر می سراید و می گوید که
بر سر و گیسو و موبندت پترول بریز
بعد اتش زن و در قیرترین شب بگریز
حکم کردند که برگورت اتش بزنند
شب هفتت قلم و دفترو عکست را نیز
هرچند این یاد اوری در شعری شریف سعیدی به عنوان نمونه های از فاجعه وسنت مروج درجامعه افغانی است . دوختران هرات که دست به چینین اعمال میزند در حقیقت انان کسانی هستند که شجاعانه وضعیت جامعه اففانستان را با خود سوزی های خود تصویر و در برابر دیده گان همه قرار میدهند. و نمیخواهند بیش از این دوختران قربانی خشونت و ازدواجهای اجباری د رجامعه مرد سالاری افغانستان شوند. وانان با این کارش به نقد و اصلاح جامعه میپردازند و این هم بدترین روش است که انان درپیش گرفته اند و لی چون گوشهای شنوایی در جامعه های سنتی و قبیلوی افغانستان کم است که صدای بی عدالتی ها را بشنود بنا ن انها از طریق خود سوزی ها به نقد و اصلاح می پردازند.
این نوع عمل های و اتفاقات در سراسر جامعه افغانستان وجود دارد ولی دوختران هرات خوشبخت و یا بگویم که بدبختانه چینین اعمال را با نوع بسیار خطرناک که با قیمت جانش تمام می شود جواب می گوید وبا سیلی تند به صورت چینین رواجهای قبیح میکوبد.
چیزی دیگر که درین مجموعه بیشتر بکار رفته اسم مریم است که در سراپای این مجموعه را فرا گرفته است . هرچند شاعران معاصر افغانستان در مجموعه های شعری شان همه اسم از مریم میبرند که یکنوع حالت مبهم و سوال برانگیز است که چطور همه و همین اسم را بکار میبرند؟پس این مریم کیست ؟
در مجموعه شعری ماه هزارپاره 20 بار اسم از مریم به نام ونشان رفته است.
یک چیزی که شاید به نظر من تکرار باشد در مجموعه های شعری شاعران معاصر
اسم مریم هست که در اشعاری اگثر شاعران دیده می شود. وهمه از مریم نام میبرند. شریف سعیدی نیز در مجموعه شعری ماه هزارپاره از مریم نام برده است که تقریبن این اسم درمیان شاعران معاصر وجه مشترک میباشد.
مجموعه شعری ماه هزارپاره درخود به تعداد 66 عنوان شعری را جاداده است که تعدادی زیادی ان در قالب کلاسیک و چند نمونه ان در قالبهای ازاد است.
ویژه گیهای شعری شریف سعیدی
ویژه گیهای بارز دراین مجموعه ی را که پیش رو دارم تحت چند عنوا ن ذکر می گردد.
استفاده ازواژه های عامیانه
شریف سعیدی با استفاده از واژه های عامیانه اشعارش را زیبای خاص بخشیده و عموما این واژه ها در افغانستان معمول هست.
مثلا در شعری تحت نام "مسافر" از واژه های خشاب و سرک استفاده نموده و اشعارش را به حدی اعلای میرساند
مسافران که یکایک پیاده گردیدند
سه راه خون وسرک های مرده رادیدند
سه چار مرد مسلح،خشاب نوکردند
و دربرابر مردم به طعنه خندیدند
ویاهم درشعری تحت نام "نقاشی " ازواژه عامیانه چینین با مهارت استفاده می کند
قلم یک شاخه گل گردیده، دستش ناگهان گلدان
کشیده رنگ ازگل تا کشیده کرپک و قاشی
ویا هم در شعری تحت نام "مرگ"
نه ،نیست ،نیست، که این دو،دوزخند؛آری
دو دوزخی که تورا تا همیشه در داده است
ویا در شعری تحت نام "سکه ستاره ه"
منطق گلوله ها چه روشن است
سکه ی ستاره ها چه ناچل است
ترکیب سازی درین مجموعه
یکی دیگری از ویژه گیهای برجسته شعری شریف سعیدی ترکیبات زیبایست که در اشعارش دیده می شود این ترکیب سازی در شعر شریف سعیدی با ظرافت خاص صورت گرفته است.
شریف سعیدی با استفاده از اسم های که در میان مردم عام متداول هست ترکیبات زیبا را ساخته و دراشعارش به کار برده که به زیبای شعرش افزوده است
در شعری "خواب " این ترکیبات زیبا وافر دیده می شود
زابری روسری دارد ،زباران پیرهن بانو
تعارف می کند رنگین کمانی را به من بانو
وطن صلح است وآب ازسنگ می جوشد،گل از سندان
زراه سبزباران خورده می اید وطن بانو
زبرگ تازه ی گل برگ وبار امدن بسته
به روی سر گرفته چتر ناز و نسترن بانو
به دستش ساعتی ازماه و از میچید انگشتر
به پا کرده است کفش از کهکشان و یا سمن بانو
جهان ارزوها می شود روشن ز گفتارش
دهانش صبح سرشار است هنگام سخن ،بانو
لباس خواب من با انفجاری پاره شد اخر
نیامد روز دفن عاشق خود در وطن بانو
البته دراین عنوان ترکیبات زیبای بکار رفته که به عنوان نمونه اورده ام. هرچند ترکیبات زیبای دیگر نیز بکار رفته است و درهمین نمونه اکتفا می کنم.
نمونه ای شعر وی درقالب ازاد
شریف سعیدی در قالبهای سپید و نیز اشعاری سروده است که اشعارش دراین نوع قالب نیز مورد تایید شاعران وشعر شناسان قرار گرفته است.
و دراین جا نمونه ی شعری وی را که در قالب های سپید سروده شده است میاورم.
پرنده
پرنده
زبان درخت است و
پرواز
نامه ی عاشقانه ی گل و برگ
درخت چقدر انسان است و
پرنده چقدر حرف!
دیده می شود که دراین شعر واقعن شعری بلند محتوا و زییای است که شاعر انرا در قالب ازاد طبع ازمایی کرده و خوب از عهده ای ان برامده است.
حالا می پردازیم به این نکته که شاعر ازکجا این نام را روی این مجموعه گذاشته است.
دیگر اکتفا می کنم به همین قدر گفتار که داشتم فقط می خواهم درین قسمت اسم این مجموعه را که از کجا گرفته شاعر یاد اور شوم
شاعر شعری دارد تحت نام "ماه هزارپاره " که اسم این مجموعه شعری خود را ازهمان شعر خود گرفته است و این شعر هم به مناسبت درهم شکستن بودای بامیان که یکی از بزرگترین اثارهای باستانی سرزمین ما را تشکیل میداد ،سروده شده است
ماه هزارپاره
ابرسیاه امد و بر کوه ایستاد
باران گرفت و زوزه ی ظلمت کشید باد
باران نشست وماه،مسیحای پاک شد
انگاه در برابر حکم شب ایستاد
بودا هزارپاره و بودا هزاره شد
ماه هزارپاره به قعر شب اوفتاد
صبح افتاب امد و یخ بست روی کوه
خورشید مرد ورفت افق رو به انجماد
بودا نبود و دره گلو پاره کرده بود :
بت مرده باد،شعیه و کفار مرده باد
شب چندبارپخش شد از ماهواره ها
تصویرهای زنده از افسانه ی جهاد
تصویری بودن شعرشریف سعیدی
یکی ازویژه گی برجسته زبان شعری شریف سعیدی تصویر بودن وی است که سراسر مجموعه اشعارش از تصویر مملو است.
تصاویر نهفته در شعری شریف سعیدی همانند داستان است که به ترتیب و دنبال هم میایند و هر عنوان شعری وی را می توانیم در وقت خواندن تصاویرش را حس کنیم. وی برای نمونه یکی از شعرش که تصویری زیبای از شهر کابل دارد در اینجا بیاورم . شعری دارد تحت عنوان شهر قدیمی ما.
شهر قدیمی ما
اینجاست شور بازار ، انجاست اسمایی
شهر قدیمی ما فریادی بی صدا یی
کوه بلند بالش، دست تملق ماست
وارونه اسمانش خود کاسه ی گدایی
چشمت چه بیند اینجا؟ تقویم ساده جنگ
این سو بریده دستی ان سو بریده پایی
دنبال هر مسافر فریاد کرده از دل
لال گرسنه چشمی با کور بی عصایی
بر هردر شکسته نقاشی است با خون
پستان خشک مادر ، طفلان بی نوایی
یک لقمه نان بیارد، مارا همین بس اعجاز
هرکس که خواست صد سال برماکند خدایی
مابسته بر شکم سنگ حاکم بدون حاشا
دیده است روز مارا با عینک طلایی
شریف سعیدی در انتخاب چوکات و قالب شعری و همچنان اوزان شعری کلاسیک بسیار دقیق بوده و به هما ن خاطر تقلید از اینگونه شعر بسیار مشکل بوده و از سرقت و تصرف هم در امان میماند.
راه یافت بعضی واژه های غیر معمول
شریف سعیدی همان طورکه معلوم است شاعر حوزه مهاجرت ایران بوده است و از ان محیط تاثیر زیادی پذیرفته است و این تاثیرات هم در قالب های شعری و همچنان در پرداخت و تاکتیک های شعری دیده می شود. وی همچنان بعضی از واژه های را در شعرش جاداده است که بیشتر در ایران معمول بوده و درافغانستان معمول نیست و یاهم کمتر استعمال دارد.
نمونه از ان واژه ها
به روز روشن تابستان ، به باغهای بده بستان
هلوی تازه لبها را چه تازه تازه مکیده است او
ویاهم دراین شعر
چشم خورشید به کبریت شهابی مانده است
چه تواند مگر این اتش اواره ی شب
که دراین دوبیت واژه "هلو"و " کبریت " امده که درافغانستان کمتر معمول است و بالمقابل بیشتر این واژه ها را استعمال میکند . شفتالو و گوگرد
هر چند شریف سعیدی خود می گوید که بنده میدانم که این واژه ها درافغانستان معمول نیست و در جامعه ایران استعمال دارد ولی من میخواهم که باین کارم بتوانم مرزی های دروغین را بشکنم و نگزارم که زبانهای مشترک ما ازهم دور بیفتد و گویندگان ان از استعمال این گونه واژه ها بیگانه باشد .
و بالمقابل واژه های که در افغانستان معمول است و درایران کمتر استعمال دارد میاورم تا هم زبانان ایرانی ماهم از انان اگاهی یابند و نیاز به یک ترجمان و مفسر دیگر در واژه های زبانی مشتر ک ما نباشد.
ومن الله توفیق
مرگ ناتمام من!