پایگاه نظامی امریکا درافغانستان یک ضرورت است.

در آستانه طرح وپلان استراتژی های بزرگ اوباما د رافغانستان و خاورمیانه انقلاب های در خاورمیانه به وقوع پیوست که کمی با پلانهای از پیش طرح شده وی در تقابل قرار گرفت و مهلت آن را نداد که همه ی از باورهای سیاسی اوباما به حقیقت مبدل گردد. امریکا بعدا زجنگ های طولانی در عراق واقغانستان به مردم جهان ومردم امریکا می نمایاند که ما در اقغانستان برای از بین بردن طالبان والقاعده می جنگیم که متاسفانه در این اواخر جنگ انان مبدل به کشتارهای افرادبیگناه وملکی شده است. هرچند تعداد ازشهروندان امریکا ا زحضوری نیروهایشان در افغانستان ابراز نگرانی کرده اند ومی کند ولی این نگرانی ها تا هنوز فاصله های راهست که باید بی پیماید. زیرا پلان داشتن پایگاه نظامی دایمی درخاک افغانستان از جمله پلانهای است که امریکا برا ی پیاده نمودن شان در افغانستان از هر راه ممکن که باشد دست به انجام ان می زند، زیرا ایران که امروز بظرف هستوی شدن میر ود برای امریکا خیلی ناراحت کننده است و هیچگاه نمی خواهد که ایران هستوی در جهان وجود داشته باشد واینکه امریکا هنوز نمی تواند حرف بزرگ بزند دلیلش هم مصروفیت های نظامی وی در افغانستان وعراق است ورنه تا بحال از ایران احوال می گرفت. و بوقوع پیوستن انقلاب های خاورمیانه نه تنها به نفع امریکا تمام نشدکه بلکه ایران از ان استفاده بزرگ را به نفع خود برد. گذشتن دو کشتی بزرگ ایران از کانال سویز درحقیقت نشان دادن قدرت ونفوز شان د رمنطقه ودرعین حال نشان دادن توان مقابله علیه امریکاست که امریکا امروز در اقغانستان وعراق طوری گیر کرده است که نمی تواند به این راحتی جانش را خلاص کند.

بودن پایگاه نظامی امریکا در افغانستان از لازمه های وضعیت فعلی در افغانستان است زیرا آمدن امریکا در افغانستان چنان هزینه سنگین را برداشته اند که جبران آن به أسانی ممکن نیست و امریکا  هر روز نمی تواند که از انسوی دنیا بیاید و به امنیت منطقه کمک کند و  در شرایط فعلی بودن خودرا درمنطقه ضروری دانسته واز هر راه ممکن این هدف خودرا پیاده خواهد کردزیرا در نبود نیروهای خارجی در افغانستان احتمال دو پیش فرض می رود که یا افغانستان به کام آی اس آی پاکستان سقوط کند و یاهم برگشت به دوران حکومت های محلی و زورمندان وقومندان سالاری در گوشه وشهر افغانستان که در دهه های هفتار این نوع حکومت ها را که دست اوردمجاهدین ما بود شاهدبودیم.

بچه های فیس بوکی

برهان الدین ربانی ریس شورایی صلح افغانستان  در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که جوانان امروز با فعالیتشان دارد موجودیت و موقف ما را(آخوند"رهبران جهادی"واربابان قدرت) را زیر سوال می برند. هرگاه رواحانیون و سایز بزرگان که دست به فعالیت نزند اینها جوی سیاسی را به نفع خود وطوری دیگر تغیر خواهد داد.  این اظهارات درحال مطرح می شودکه عده ای زیادی از کشورهای خاورمیانه توسط ارتباط های انترنتی شبکه فیس بوک بواسطه جوانان پایه های نظام استبدادی شان به لرزه درامده و بعضی از رهبران دکتاتورا از چوکی قدرت به زیر انداختند. هرگاه وضعیت کشورهای در حال تظاهرات و انقلاب را با وضعیت موجوده افغانستان به برزسی بیگریم فهییده می شودکه آن کجا و ما کجا!

افغانستان از جمله کشورهایست که هنوز خیلی از شهربزرگ آن از داشتن برق که بتواند نیازمندی های اولیه مردم را مرفوع کند محروم است تاینکه مجهز بودن با شبکه انترنیتی وهمچنان حاکمیت سنت وقبیلیه  تا هنوز نقش خودرا دارد و عده یی زیای از جوانان را که پیش تاز در تغیر وانقلاب بودند در گیرو خود دارند ونمی گزارند که پا را فراتر از محدوده قوم وقبیله جغرافیا وسمت بیرون بگزارند.

مشکل اساسی که گریبان گیر جوانان افغانستان هست عدم هماهنگی و انگیزه دهی به جهت مثب و ایجاد روابط باهم دیگر که فراتر از سمت و قبیله باشد هست.

دلسوزی یا ترفند دیگر!

وقتی در خلوت و تنهای به کتابها پناه می برم و مشغول مطالعه ان می شوم می دانم که نوشتن چقدر سخت است و این کاریست بس بزرگ ! نویسندگی نه تنها که یک هنرست بلکه مسولیت است برای ایستادگی دربرابر ناملایمات های زمان و تولیداندیشه وانگیزه در جامعه بشری برای مقاومت وایستادگی دربرابر بی عدالتی ها و نابرابری ها موجوده د رجامعه بشری.

افغانستان ازجمله کشورهایست که بیشترینه قربانی بی عدالت ها وجنگ را تا بحال تجربه کرده است وتا به امروز هم این تجربه ها پی هم تجربه می شود. هرگاه نیم نگاهی به وضعیت جاری در افغانستان بیندازیم می بینم که صاحبان قدرت هم جرم را مرتکب شده اند و هم برای خودشان قانون عفو عمومی را ساختند وخودرا با ین قانون بری ساختند. انان به این کاریشان اکتفا نکرده بلکه اینبار می خواهد که با ساختن شوراهای نمایشی دشمنان مردم بی چاره و بی گناه افغانستان  را در قدرت های سیاسی سهیم سازند ویکبار دیگر زمینه ها را برای به دوباره به قدرت رسانیدن طالبان مساعدسازد. هرچند هر نوع عمل کردهای حکومت مشکوک به نظر می اید که مبادا بازهم این حکومت با استفاده از تاکتیک های معاملاتی و هم چنان روش حکومتداری از وارثان سابق شان طوری دیگر عمل کنند و به غلام بچه هایشان چند دینار ودرهم هدیه دهد وفضای سیاسی را برای بازی کردنشان خوب مساعد سازد. هرچند مردم بارها وبارها شاهد چینین نوع معاملات بوده اند ولی متاسفانه جامعه ناگاه و عدم رهبری درست وصادقانه در سطح بالاتر سبب بیشتری این سردر گمی ها در میان توده های مردم گردیده است

از رویا تا به واقعیت!

در آستانه طرح وپلان استراتژی های بزرگ اوباما د رافغانستان و خاورمیانه انقلاب های در خاورمیانه به وقوع پیوست که کمی با پلانهای از پیش طرح شده وی در تقابل قرار گرفت و مهلت آن را نداد که همه ی از باورهای سیاسی اوباما به حقیقت مبدل گردد. امریکا بعدا زجنگ های طولانی در عراق واقغانستان به مردم جهان ومردم امریکا می نمایاند که ما در اقغانستان برای از بین بردن طالبان والقاعده می جنگیم که متاسفانه در این اواخر جنگ انان مبدل به کشتارهای افرادبیگناه وملکی شده است. هرچند تعداد ازشهروندان امریکا ا زحضوری نیروهایشان در افغانستان ابراز نگرانی کرده اند ومی کند ولی این نگرانی ها تا هنوز فاصله های راهست که باید بی پیماید. زیرا پلان داشتن پایگاه نظامی دایمی درخاک افغانستان از جمله پلانهای است که امریکا برا ی پیاده نمودن شان در افغانستان از هر راه ممکن که باشد دست به انجام ان می زند، زیرا ایران که امروز بظرف هستوی شدن میر ود برای امریکا خیلی ناراحت کننده است و هیچگاه نمی خواهد که ایران هستوی در جهان وجود داشته باشد واینکه امریکا هنوز نمی تواند حرف بزرگ بزند دلیلش هم مصروفیت های نظامی وی در افغانستان وعراق است ورنه تا بحال از ایران احوال می گرفت. و بوقوع پیوستن انقلاب های خاورمیانه نه تنها به نفع امریکا تمام نشدکه بلکه ایران از ان استفاده بزرگ را به نفع خود برد. گذشتن دو کشتی بزرگ ایران از کانال سویز درحقیقت نشان دادن قدرت ونفوز شان د رمنطقه ودرعین حال نشان دادن توان مقابله علیه امریکاست که امریکا امروز در اقغانستان وعراق طوری گیر کرده است که نمی تواند به این راحتی جانش را خلاص کند.