درد دیروز تلخی امروز
افغانستان ازجمله کشوریهایست که بیشترینه قربانی ها را در طول تاریخش داد ه وتاهنوزهم از یک نظام مقتدر که با اراده و خواست همه شهروندان ان باشد نشده است و باین روند کنونی که درپیش دارد ُنخواهدشد وهدفم از نوشتن چند جمله اینجا نا امید ساختن مردم بیچاره وبخت برگشته افغانستان نیست بلکه هدفم از این نوشته ها بیان درد و احساسم از روند جکومت داری درافغانستان است. چرا دولت مردان افغانستان بایک نوع حرکت شفاف و سرراست درمیان جوامع غرب وشرق ظاهر نمی شوند وچرا در مقابل بازی های دوگانه که به قیمت جان صدها نفر از شهروندان این کشور تمام می شود:بی تفاوت عمل می کند ؟ آیا واقعا افراد که درین جغرافیا زندگی می کنند انسان نیستند ویا اگر هستند چرا ما به انسانیت آنها به دیده شک وتردید می نگریم؟
افغانستان که از آن روز اسم خودرا از خراسان به افغانستان داد بدبختی و قتل وغارت و چور و چپاول نیز أغاز شد و از ان به بعد ملت که دراین جغرافیا زندگی می کند روزگاری خوش راندید ه است و زمامداران با استفاده از کمک های خارجی که در عقب پرده ازآنان حمایت می کند به حکومتداری های خود کامه ادامه داده اند و استقلالیت شهروندان واین جغرافیا را زیر سوال قرار دادند و گفته می توانم از آن روز تا بحال حکومت که بتواند اراده مردم را تمثیل کند واز استقلالیت تمام بر خوردار باشد دراین سرزمین بوجود نیامده است.
این نوع از حکومتداری ها یقینا که نمی تواند اراده و خواست مردم افغانستان را تمثیل کند زیرا هرا نچه را که اربابان قدرت بخواهند انجام می دهند و عکس العمل های مردم هم به واسطه نیزه های سربازان خنثی می شوند .
هرچند انقلاب مردم افغانستان در چند مرحله بیانگر این موضوع هست که ما زیر بار استبداد و ستم نمی رویم ولی با قرار گرفتن چند نفر درراس حکومتهای محلی و فریب مردم این انگیزه ها را از انان صلب کرده اند و نمی گزارند که آزاد بیندیشند و آزاد زندگی کنند.
وامروز افغانستان نیاز شدید به حکومت و ریس جمهور ی دارد که واقعا در صدد رفع درد و مشکلات مردم حرکت نماید و نگزارند بیش از این مردم رنج کشیده افغانستان قربانی خواست چند نفر محدود و کشورهای منطقه شوند. وبافریب ونیرنگ مردم را در جهالت وتاریکی نگهدارند.