شخصیت انسان زاده چی است؟

بنام خداوندکه از عدم هستی را بوجود آورد و درآن هستی انسان را بنام اشرف مخلوقات قرار داد

از زمان که هستی شکل گرفت و نظام طبیعت داشت آهسته آهسته سروسامان می گرفت و همه چیز جایگاه شان مشخص می شد وهمه جا از موجودات که دراین کره خاکی خلق  شده بود  جابجا می گردید و یک جای خالی به نظر می رسید که سرانجام با ظهور انسان وقدم نهادنش درهستی این خالیگاه را پرساخت و به بالاترین موقعیت قرار گرفت که لقب اشرف مخلوقات را از آن خود کرد و فرمان یافت که برهمه موجودات درعالم فرمان راند و از آنان مطابق به نیازمندی های شان استفاده کنند.

این اشرف مخلوقات که با زیور عقل و اندیشه  آراسته شده بود زندگی را آغاز کرد و بعداز گذشت زمان جامعه انسانی را سروسامان بخشید و اجتماع شکل گرفت و آهسته اهسته انسان هویت انسانی و شخصیت خودرا براساس این اجتماع تعریف وترسیم نمود واین شخصیت انسانی اش که برگرفته از همان خواصهای ارثی و تاثیرات محیطی می باشد  را برای نهادینه کردن و الگو قرار دادن در جامعه مورد استفاده قرار داد و ازآنروز به بعد هویت و شخصیت انسانها رابه سایر موجودات عالم به نمایش گذاشت  و برتری خودرا نسبت به سایر اشیاء و موجودات دراین عالم از همین مبنا اعلام نمود.

انسان ازآن ایام اولیه ی هستی اش میل ورغبت به اجتماع نشان می داد زیرا این غریزه فطری انسان است که درتمام ذرات وجودش عجین شده بود  واز ازل این مفکوره در ذهنش نقش گردیده  بود زیرا  درغیر این صورت نمی توانست که انسان به هویت و شخصیت انسانی خود برسد و این اشرفیت خودرا نسبت به سایر موجودات عالم به اثبات برساند  زیرا سایر مخلوقات که از نیروی تفکر وتعقل برخوردار نبود که بتواند موقف وجایگاه انسان را درک نماید و این یکی از چیزهای است که دزازل در سرشت انسان گنجانیده شده و با تشکیل اجتماع جامعه عمل را بخود گرفت .

اما این انسانهای امروزی و عصر حاضر ازاین هویت خود گهگاهی چنان تعریف های ارایه می کند که نه تنها زیبنده شان انسانی شان نیست بلکه بعضا توهین به همان کرامت های انسانی خود می کند که خداوند عالم در کتاب آسمانی خود ازین کرامت سخن رانده است.

همانطور که تذکر رفت محیط ما تاثیر بر رشد و شخصیت اجتماعی مان می گزارد چیزی است که همه پژوژهشگران علوم مختلف اجتماعی به آن توافق نظر دارد و محیط  را میتوان ازاین زاویه به تعریف گرفت که همه اشیا و موجودات که در اطراف مان دیده می شود و مارا محاصره کرده است محیط نامیده می شود  که محیط  تاثیر مستقیم و غیر مستقیم بالای انسان می گزارد وبالمقابل انسان نیز تاثیرات متقابل را برمحیط می گزارد . پس گفته می توانیم که تمام شخصیت انسانها می تواند ازاجتماعی انسانی شکل بیگرد و درآن تعریف شود و مورد قضاوت اجتماعی قرار گیرد.

اگر به این گفته ها دقت نمایم می بینم که خانواده نماینده کوچک از اجتماع است که اساس شخصیت سازی انسان را تشکیل میدهد .  محیط خانواده  ووالدین با بعضی خواص های ارثی که ازطریق خواص ارثی به نوزاد منتقل می کن و این خواصها به مروز زمان     بزرگ می شود و  رشد می کند  و سرانجام به هویت وشخصیت  آن مبدل می گردد .  پس ما باید خیلی به این مساله حیاتی که سر نوشت انسان به ان گره خورده است توجه داشته باشیم  و روند سالم سازی اجتماع وافراد را هرچی دقیقتر وباجدیت تمام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم که مبادا دچار مشکل  شویم که ا زحل آن اظهار عاجزی نمایم.

و وضعیت نا بسامان اجتماع فعلی ما  آینده ترک را ترسیم می کند ه باید آنرا اصلاح نمایم  زیرا نسل که فردا از این چنین محیط بر می خیزد و وارد اجتماع میشود با مشکلاتهای جدی  اجتماعی روبروست که باید قبل ازرسیدن به مرحله مکلفیت های اجتماعی به حل آن بپردازد زیرا محیط های ناسالم اجتماعی نه تنها سرنوشت همان جامعه را در معرض شدیدی از خطرات اجتماعی قرار میدهد بلکه اجتماعات دور وبران نیز ازاین عمل آنان بی تاثیر بوده نمی تواند.

سیاست ها ی پاکستان درهاله ای ازابهام

 
هرچند که مدتها بود که قدرتهای بزرگ منظقه وجهان ازسیاست های دوگانه پاکستان در قیبال تروریستان و القاعده انتقاد می کرد، این گونه انتقادها تند  سرانجام توانست رهبر تروریستان را در نزدیک کمپ نظامی پاکستان پیدا  وازیبن ببرد.
این کار امریکا نه تنها هشدار به سیاست های پاکستان بود بلکه به جهانیان نیز فهماند که آری پاکستان در قیبال تروریستان سیاست های دوگانه بازی می کند و ازکمک هنگفت که از متحدان غربی خود  برای سرکوب و نابودی القاعده می گیرند نه تنها د رنابودی القاعده استفاده نمی کند بلکه در تربیه و پرورش افراطیون مذهبی استفاده می کند وهمچنان کمکهای که درخفاء توسط عربستان سعودی برای پاکستان داده می شود نیز در تربیه و پرورش افراطیون مذهب وهابی استفاده می گردد.
هرچند پاکستان این گونه مسایل را بارها رد کرده  ولی با کشته شدن اسامه در نزدیکی پایگاه نظامی پاکستان خود گواه این مساله است .
هرچند که امریکاهم درقیبال سیاست های  پاکستان درمیان دو راه بس بزرگ قرار گرفته است اگر فشار بیش از حد بالای پاکستان وارد کند وی از همکاری با امریکا دست  کشده و با نیروی بزرگ دیگر منطقه روسیه و چین که از بززگترین کشورهای اقتصادی ونظامی بشمار میرود هماهنگ شده و آسیب جدی را متوجه سیاست های امریکا درمنطقه می کند و این کشور برای سیاست های امریکا در منطقه کلیدی است که همه درها را می کشاید ولی همچنان احتمال ان می رود که  عدم فشار امریکا سبب شوند که اصلحه ای اتومی این کشور بدست افراطیون بیفتد که تهدید عظیم برای امنیت جهانست و اگر از اهرم فشار بکاهد دقیقا پاکستان با بازی های ادامه میدهد که سالیان متمادی این بازیها را ادامه داده و از  سیاست تباه کن انگلس ُ آب را گل آلود کن  به نفع خود ماهی بیگر استفاده  می کند .
افغانستان و پاکستان دوکشوری همسایه است که سالیان متمادی انگشت های انتقاد را روی هم دراز کرده  و نقد های  همدیگر را نپذیرفته است. مقامات افغان همیشه مدعی بوده که نا امنی های افغانستان منشا در بیرون از مرز یعنی در جعرافیای پاکستان دارد و لی مقامات پاکستانی این موضوع را رد کرده و ادعای بالمقابل را می کند  ،با وجود مدارک مختلف که افغانستان ارایه می کند پاکستان از پذیرفتن این موضوع ابا می ورزد که این مساله کمی از ابهام عمیق برخور دارست.
عده ای  ا زتحلیل گران اباورزیدن پاکستان را از این مساله  مشکل حل نشده ای  خط دیورند را می آورد که افغانستان  نتواند ادعای دوباره این جغرافیا را کند ولی عده ای دیگر به مسایل چون دامن زدن به مسایل قومی و یک فکر دیگر بنام پشتونستان سازی اشاره های می کند ولی هرکدامش از جایکاه خاص خود برخوردارست که باید دقیقا بررسی شوند که مجال برای این بحث نیست .
فعلا پاکستان هم همانند کندوی شده که بالای بجر در حال حرکت است ازیک طرف بلوچها خواهان آزادی بلوچستان آزادست و ازطرف دیگر پشتونها درصدد ساختن یک پشتونستان آزاد است که این گونه اختشاشهای داخلی سبب نگرانی شدیدی دولت مرکزی اسلام آباد شده است.