همبستگی وتعهدهزاره ها درشهرکویته.

امروز یکشنبه بیست فبروری جلسه بزرگی قومی هزاره ها درشهرکویته پاکستان برگزار گردید. درین جلسه سردارسعادت علی ، سردار نثارخان و سایربزرگان وموسفیدان قومی شرکت داشتند. قرار بود که بیرگیدیر جنرال شوکت علی هزاره و دی اس پی موسی خان جعفری  و پروفیسور ناظرحسین و پروفیسبور تاج نیز شرکت نماید که به نسبت خرابی اوضاع و تظاهرات که درشهر راه انداخته شده بود، راه ها مسدود و آنها نتوانستند که به محفل حضور یابند.

جلسه با تلاوت کلام الله مجید توسط قاری زاهدی آغاز گردید و گردانندگی برنامه را محمدیونس نوید به پیش می برد.  بعداز خوش آمدید گویی مهمانان و ارایه مقدمات برنامه، محمدامان سکوت کارکردهای واهداف این برنامه را تشریح نموده و از اهداف آینده سردارسعادتعلی نیز معلومات ارایه نمود.

یکعده ی درمیان مردم توطیه ها و افواه  راه اندخته بود  که انتخابات نزدیک است وسردار میخواهد که ازین طریق برنامه های تبلیغاتی و کمپاین خودرا به پیش ببرند و تا بتواند به اهداف شخصی خود برسد.

با درنظرداشت چشم دیدهای خودم از وضع صحی سردار سعادت علی و گفته های خودش این موضوع روشن شد که وی نه تنها که خواهان  نامزدی در انتخابات آینده را ندارد ، بلکه هدفش اتحاد وهمبستگی هزاره ها و ارایه یکعده  برنامه های منظمی سیاسی، اقتصادی واجتماعی برای آینده قومش بوده که با حمایت وهمکاری مردم این برنامه به آینده نزدیک روندی اجرایی را به خود خواهد گرفت.همچنان سردارصاحب ازسفری اخیرش که برای برگردانیدن جنازه های آنعده از افراد که بسوی استرالیا روان بودند وکشتی حامل شان غرق شد که بنا به گزارشهای متفاوت وارایه تلفات متفاوت درحدودی ۳۸۰ نفر سرنشین داشتند نیز یاد آورشد وگفت که با نشست های که با وزیراعظم گیلانی داشته ام دولت هزینه برگشتاندن این اجساد را متحمل شده که یکعده از آن جنازه ها برگردانیده شده وعده ی دیگر نیز به آینده نزدیک برگردانده خواهد شد.

درین میان سیدعبدالطف یکتن ازافرادی که خانواده اش را درین راه از دست داده بود چشم دیدهایش را ازاندونیزی وهمکاری سردار درقیبال مردمش درآنکشور یادآوری نموده وخواهان این شدندکه خدمات این شخصیت بزرگ را نادیده نگرفته و ازهرنوع تلاش و همکاری که انجام میدهد با وی همکاری نمایید.

درین برنامه مردم تعهد نمودند که ما تلاش می نماییم تا باهم یکدست و یکپارچه بوده وبسوی یک آینده روشن ودرخشان حرکت نماییم . سردار سعادت با ارایه مقدمات پیرامون وضع جاری درشهرکویته افزود که با طرح وبرنامه ی که توسط عده ی از بزرگان هزاره راه اندازی شده است ما می خواهیم اتحادیه ی را بسازیم که درآن تمام هزاره ها سهم داشته وهرفامیل  با پرداختن 12روپیه ی  پاکستانی درهر ماه برای برنامه های طولانی مدت که پیش رواست می تواند مارا یاری ومعاونت نماید.

ودراخر محفل با دعایی توسط امام جماعت محل اختتام یافته و همه مهمانان با پذیرای میزبانانشان  به صرف کردن غذایی چاشت تشریف بردند.

حسرتم بر شمس و مولانا چی سود؟

سه هفته ی متوالی درکراچی بودم و یک شنبه ها در کوچه ی که ما درآن جا اتاق داشتیم نمایشگاه کتاب برگزار می شد. در مجموع کتابهای که در آنجا به معرض فروش قرار داده می شد به زبان انگلسی و اردو بود. درمیان کتابهای انبار شده  توانستم که چند جلد کتاب جالب و  زیبای فارسی را نیز بیابم . حضوری چنان کتابها  در پسکوچه های این شهر حیرت برانگیز است.

درمیان آن انبوه از کتابها چندجلد کتاب را یافتم  که میتوان از دیوان شعری صایب تبریزی، دیوان شمس تبریری، سیرحکمت در اروپا از محمدعلی فروغی، مقایسه های شعری امیرخسرو دهلوی و صایب ، گروه محکومین از کافکا که توسط صادق هدایت ویک مترجم دیگر ترجمه شده بود ، ایران نامه، فزیک و واقعیت ها، که برگردان دست نوشته های انشتین بزرگ بود، خدواندان اندیشه های سیاسی و چند جلد دیگری را که متاسفانه اسمش را فراموش کردم.

کتابهای که درین کوچه به معرض فروش قرار داده شده بود، درحالت بس زار وخراب قرار داشت که  شبیه به یک فروشنده ی لباسهای لیلامی میماند که کتابها را از بوجی ها به شکل بی باکانه ش می انداخت و روی کوچه ی بس خراب و بعضا روی فرشهای نیمه  پاره شده می گستراند. مشتریان هم با دیدهای سریع وسیرش داشت از کناری کتابها می گذشت و زیر لب زمزمه می کرد ؛ هرچند که تمام حرفهایش را نمیدانستم ولی همین قدر می فهمیدم که می گفت فارسی است ، بگذریم از اینش!

اما من که در میان انبوه از کتابها ارود و انگلسی قدم می زدم با یافتن همچو کتابها بس خوشحال ومسرور شدم که زبان مولانا، وصایب،از ان هم جالبتر صادق هدایت با متن هایش درین پسکوچه ی شهر جا دارد و هنوز هم درمیان کتابهایش میتوان زبان شرین پارسی را به قول اقبال می توان یافت.

با ورق زدن کتابهای که آنجا یافتم، تنها دوجلدی ازین کتابها را خریدم که یک جلدش بنام سیرحکمت در اروپا ا زمحمدعلی فروغی، و گروه محکومین که توسط صادق هدایت و یک مترجم دیگر نمیدانم اسمش چی بود برگردانده شده بود ، خریدم. اما سایر این کتابها نهایت ا زحالت زار و بی روزگاری خودرا سپری می نمودکه با بی اهیمت  جلوه دادن به آن سبب گردیده بود که یکعده از اوراق های یشان از اول واخر پاره شده و  ازبین رفته بود. ازجمله دیوان شمس تبریزی داشت نهایت از بدوضعیتی خودرا سپری می نمود که با دیدن این وضع نهایت از تاسفم را ابراز داشتم که حیف بود و بی معنی ، زیرا چیزی شده بودکه دیگر نمی شد برگرداند و ثابتش نگهداشت.

 

ولنتاین بر تمام عاشقان جهان تبرک باد!

طبق یک افسانه مشهور در سده سوم میلادی، در روم باستان در دوران فرمانروایی کلاودیوس دوم کشیشی به نام والنتین می زیسته است. کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای مردان جوان امپراتوری روم قدغن می‌کند. والنتین معتقد بود که این حکم ناعادلانه است؛ لذا مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، والنتین را به مرگ محکوم کرد.

روز 14 فیبروری مصادف است با روزی جهانی عاشقان که در سرتاسری جهان از این روز  تجلیل وگرامی داشت به عمل می آید. این روز را به تمام عاشقان تبریک می گویم و ازمنبع نیروی دهنده ی بی  پایان محبت خواهان نیروی محبت و روشنگری در دلهای تان هستم، از آنجای که فلسفه ی عشق و محبت به هم گیره خورده است و بعضا در فهم و درک آن اظهاری نظرهای متفاوت وجود دارد بناء خواستم دیدی شخصی خودم را درباب این مسایل با دوستان شریک سازم.

هرچند که این روز ریشه درفرهنگ غرب و مسیحیت دارد ولی به دلایل عاطفی واحساسی که درین روزنهفته است این روزتقریبا به شکل های متفاوتش در اگثر انقاط جهان تجلیل می شود و عموما رسم تجلیل ازین روز با دسته های گلسرخ و کادوهای که در پشتش با کلمات و عبارت زیبا وعاشقانه  تزیین شده باشدعاشقان به هم دیگر تحفه میدهد وگرامی داشت به عمل می آورند . هرچند که این رسم به لحاظ بستگی دینی ومذهبی با مسیحیت وغرب دارد ولی بانهم جوامع که توانسته است بر سنت فایق آید و تابوهای خودساخته را بشکند این روز را  تجلیل می کند تجلیل ازین روز به وسعت وگستردگی که درکشورهای غربی صورت می گیرد نیست و بانهم یاد وگرامی داشتهای توسط جوانان ونوجوانان بواسطه ی تحفه وهدیا انجام می شود . تجلیل وگرامی داشت ازین روزها خوبست اما نه باید درگونه گرامی داشت  از آن راه افراط را درپیشگرفت که سرانجامش از زیبای آن بکاهد..

محبت نیروی بیکران است که هیچگاه تحت تاثیر غرایز، خودخواهی، تکبر و ذلالت قرار نمی گیرد و مدام همچون تک درخت زیبای سرسبز وجاویدان باقی میماند ؛ زیرا درمسایل دوستی و محبت غیر خواهی است و ارتقا، و نهایت از درجه شگوفای و کمال بطرف مقابل خواستن است واز هرگونه تلاشهای درین مورد که مخالف اراده و منطق انسانی نباشد دریغ نخواهد کرد.

عشق ، تمرکز مجموعه ی ا زحواسهای آدمی دریک نقطه مشخص است که انسان را بیش از حد قوت و نیروی میدهد ، اما درکناری این قوت و نیرو درک واستدلال منطقی را پاین آورده وتمام حواس را متوجه  رسیدن به مطلب ومقصود درنظر است.اگر نقطه ی مشخص شده ی هدف ومقصود هم با وصلت انجامد دیگر آن شور  نیروی عشق نیست وهمه چی  خاموش می شود و باهم محوشده هک دیگر اثری از آن شور وجذبه ی نخواهد دید که سر به بیابان می زد و فریاد هایش در گوش تمام موجودات هستی طنین می انداخت.

  درمجموع وقتی داستانهای عاشقان ماندگاری می شود که مدام در فراق هم بسوزد و فریادها سردهد و راهی بیابان را در پیش گیرد واگر روزی به مطلب و مقصد برسد دیگری خبری از نوایی سوزنده ی عشقش نیست همه جا خاموش است وسکوت، ازهمین جاست که شور عشق سبب می گردد که انسان برای رسیدن به مقصود و تسخیر وتسلط یافتن بر معشوقه ا ز هر راهی ممکن دست نکشد و مبارزه کند ولو که مطابق به رسم و رواج ویاهم منطقی پذیرفته شد ه ی خود آن شخص نیز سازگاری نداشته باشد.

پس گفته می توانم که عشق سبب  می گردد که انسان دست به خودخواهی بزند و برای رسیدن به مطلب برای شخص خودش از هرگونه فن وتاکتیک که سبب موفقیتش شود دست بر ندارد و برای رسیدن به هدف انجام دهد عشق  ودوست داشتن خیلی بهم نزدیک ودرعین حال پیچیده است  که من این دومی را ترجیح میدهم، زیرا ما نه تنها که معشوقه را برای خود نمی خواهم بلکه برای خوشبختی ، پیروزی و موفقیت خودش می خواهم  ولو اینکه با ما نباشد و فرسنگ ها هم  از ما دور باشد، پس محبت یک نیروی بیکران وسازنده ی است که به ما نیروی و توان بخشایش و جوانمردی را میفزاید ولی منبع وآغاز عشق به گفته ی شریعتی که جوشش کور است که از غزیزه آب می خورد.