روزجهانی زن تبریک باد!

مادرم وخواهرم!
فردا روزجهانی شماست، روزی که شما ازآن بی خبرمانده اید ویاهم اگر خبر دارید درحاشیه رانده شده اید تا استفاده جویان ازین روز نیز بتواند نهایت استفاده جویی را بکنند.
مادرام آیا واقعا خبر داری که یکی از روزها ی سال را به نام تو مسمی کرده اند؟ ونامش را مانده اند روزجهانی زن و اگر خبر داری چرا درصحنه حضور پیدا نمی کنید؟ چرا می گذارید عده ی از نام وموقف شما استفاده جویی کنند؟ وعده ی هم تحت
نام شما و روزجهانی زن کمپاین های نمایشی را راه بیندازد وبا سرنوشت شما معامله کنند؟ بانکه شما را به حاشیه رانده اند ولی بازهم در موقع ضرورت واستفاده جویی شما را درمحافل نمایشی دعوت می کند.
مادرم وخواهرم! آیا میدانی که این روزها چی بحث های پیرامون حق وحقوق شما در کنج های مسحد و مدرسه ها که راه انداخته نشده است؟ آیامیدانی که این روزها از شما فرع ساخته است؟ فرع که به گوشه ها رانده شود واصل ها باید جدی گرفته شود.
آیا میدانی که این روزها بیش از هر زمانی دیگر طالبان در حال نفوذ در نظام نام نهادی دموکراسی درجغرافیایی بنام افغانستان است؟ و رییس جمهوری کشور نیزدر کوبیدن این طبل نقش بازی می کند؟ اگر میدانی چرا یکبار صدایت را علیه تحجرگرایی و برگشت به نظام سیاه طالبانی نمی کشید ؟ وچرا سکوت را پیشه کرده ی و فریاد نمی زنید که در سرزمین سوخته ی ما همه چیز به اساس باورهای قبیلوی به پیش می روند.
آیا نمیدانی که این روزهاچی شور وغوغایی را راه انداخته اند؟ آیا میدانی که این جا گورستان کسانی است که علیه باورهای قبیله قدعلم کنند، من میدانم و برایت می گویم که هیچگاه خودرا در محدوده ی کوچک و تنگ نظرانه ی قبیله محدود نکن،فراتر از ان حرکت کن که تصور می کنند و به جهانیان نیز نشان بدهید که نه تنها موجودی فرع و ناقص العقل نیستید بلکه مادری کسانی بودید و هستید که امروز فیلسوفان و بزرگترین دانشمندان جهان می باشد.

مادرم وخواهرم! روزجهانی تان مبارک . صادقانه تبریک می گویم و چون این روزها چنان بازاری تبلیغات گرم است که حتی نمیتوان میان نمایش و واقعیت ها تفکیک قایل شد و بانهم برای تمام بانوان جهان این روز را تبریک می گویم.
  

شناخت ادبیات فولکوریک یک گام دیگر در احیای هویت فرهنگی ما!


ادبیات فولکوریک به آندسته از آثاری اطلاق می شود که از زمانهای بسیار دور حفظ و سینه به سینه  بدون اینکه ثبت ونوشته شود به نسل های امروزی  ما رسیده اند.
برای شناخت وبررسی ادبیات یک ملت نیاز به یکدسته تحقیقات نیاز داریم که بتواند پیشنه ی فرهنگی وعنعنات محلی آن ملت ومردم را برای ما بنمیاند.  ادبیات فولکوریک که مملو از وقایع، رخدادها، امیال وآرزوهای یک ملت است در آن گنجانیده شده است ، بهترین دریچه ی برای شناخت آن ملت می باشد . هرگاه خواسته باشیم که شناخت از یک ملت داشته باشیم، یقینا که بدون شناخت از وضعیت فرهنگی، ادبی واجتماعی آن ملت به شناخت دقیق و کامل آن ملت نرسیده ایم.

یکی از راه های که میتواند مارا به شکل خوبتر وموفقترش به فرهنگ و داشته های فرهنگی یک ملت اشنا سازد، همان ادبیات فولکوریک است که در بطن جامعه شکل گرفته و در حفظ وپربار ساختن آن تمام اقشار جامعه سهم گرفته است. از اینجا گفته میتوانم که ادبیات فولکوریک یکی از بهترین راه های شناخت فرهنگ  وتاریخ یک ملت بوده که مارا به سوی نکات های ظریف و باریک که در فرهنگ وتاریخ آن ملت نهفته است ،یاری می رساند.


اگر یک نظر گذرای بر تاریخ هزاره ها بیندازیم، میتوان گفت که در برهه های  خاص از تاریخ هزاره ها چنان در مضیقه قرار گرفته اند که در بسا موارد از هویت هزاره گی شان انکار نموده اند تا بتواند از این طریق از دست خون آشامان زمانشان در امان بماند . این انکار و جبرهای تاریخ سبب گردیده است که تعدادی زیادی از هزاره ها دچار بهران هویتی وسرگردانی شدید تاریخی و فرهنگی قرار بیگرند، وحتی در بسا موارد بگونه ی بوده اند که بعداز گذشت زمان به هویت تحمیل شده ی خود بیشتر فخر کند و علیه هویت اصلی شان که جبرتاریخ آنها را از اصلش جداساخته است ، ویاهم دستگاه های تبلیغاتی مذهبی که آنها را شستشوی مغزی داده اند ، بیستند و قد علم کند.
دسته  دسته شدن هزاره ها هم ازاین امر مستثنانیست که امروز شاهد شاخه های مختلف تحت نام هزاره هستیم که درساحات مختلف زندگی می کند.
 این جبرهای تاریخی سبب اینگونه تشدت و پراگندی درمیان هزاره ها گردیده و حالا که یکباری دیگر توانسته ایم به هویت واقعی خود توسط تحقیقات محقیقن پی ببریم نیاز به یک بازسازی فرهنگی، هویتی و تاریخی داریم که توسط عده ی از استفاده جویان دچارآسیب شده اند.
برای اینکه بتوانیم خودرا ازین چنددسته گی و پراگندگی برهانیم یکی از راه های بیرون رفت آن رجوع به تاریخ گذشته و فرهنگ کهن ودیرینه ماست که توسط نوینسدگان و محققین بازنویسی وبه دسترسی سایرین قرار داده شده اند تا با اطلاع از گذشته دست به ابتکاری نو اتحاد وهمبستگی بزند.
با پژوهش وتحقیق که تا هنوز در تاریخ وفرهنگ مردم ما توسط عده ی از نویسندگان ،مورخین و پژوهشگران صورت گرفته است، تاجای راه را برای سایرافرادی که می خواهد درین باره تحقیقات را انجام بدهد،بازکرده اند؛ اما کارهای این بزرگان به هیح وجه بسنده نبوده و نیست .
بزرگان که در فرهنگ وادبیات فولکوریک هزاره ها کارهای را انجام داده اند میتوان از دوکتور شاه علی اکبر شهرستانی، محمدجواد خاوری، ناصر نادر، و اینبار استاد عبدالغفور ربانی نام برد که با نشر کتاب تحت عنوان داستان های فولکلوریک هزاره ها ، یک گام مهم دیگری را درین عرصه برداشته اند.
این مجموعه ی کوچک که شامل هفت داستان فولکلوریک کوتاه می باشد،توسط  عبدالغفوربانی گردآوری ، چاب وبه بازاری کتاب عرضه گردیده است که موفقیت مزید را برای شان خواهانم.

عنوان داستان های که دراین کتاب گنجانیده شده عبارت است از

۱: بچه ی پادشاه ووزیر۲::سرخ کاکُلتو و ماه پیشانه ۳: بچه ی آجه ۴: پهلوان جودر۵: سرخ بز۶: کل بچه ۷:مارموچکنی
ادامه .....