ازجعل تاریخ تا هویت اقوام....

با پیدایش جعرافیای بنام افغانستان جعل و تقلب بدبختی و نا ارامی ها را به همراه آورد و دراین جغرافیا دامن گسترد و زمینه سازی های را برای تقلب و وارونه جلوه دادن حقیقت ها آغاز کرد. هرگاه ما به گذشته این نام مراجعه کنم می بینم که قدامت تاریخی این نام اززمان به قدرت رسیدن پشتون ها درافغانستان پیشتر نمی رود.

احمدشاه ابدالی که خودیک پشتون بود با مجلس که درقندهار افغانستان ترتیب داد خود را به عنوان شاه خراسان اعلان کرد و ازآن روز به بعد به قدرت رسد و تابه امروز قدرت به دست قوم پشتون هست و زمینه سازی ها را برای به قدرت ماندن دایمی این قوم درافغانستان آغاز کرد. گذاشتن مالیات سنگین بالای اقوام غیر پشتون و کوچ دادن این اقوام ازجای اصلیش به  جای دیگر ازجمله مواردیست که از دوران احمدشاه ابدالی اساس گزاری می شوند وتا دوران عبدالرحمان خان جابر این پروسه کاملا به مرحله اجرادرمیاید  و تطبیق این برنامه جانهای هزاران انسانهای اقوام دیگر را می گیرد که نمونه های از بازمانده این جریان می توان از کوچی های وحشی نام برد که هرسال درمناطق مرکزی و شمالی حمله می کند و کشت وزراعت مردم را ازبین برده و سبب خسارات و جنگهای سازمان داده شده می شود که جانهای افراد ملکی وبی گناه این مناطق را  می گیرند.

سلسله های حکومتی این خاندان همانند زنجیرها باهم پیوسته بوده و تا به امروز دانه های زنجیر به هم وصل است وبه همین گونه ادامه دارد وهرچندکه حبیب الله کلکانی توانست که یکی از این حلقه های زنجیر را دور سازد ولی متاسفانه با باور اسلامی وسیاست ساده لوحانه خود وبدون اینکه بداند که رقیبانش برای گرفتن قدرت حتی ازتمام داشته های خود می گزرد ازخودآماده گی  صلح ومذاکره را نشان داد که با تعهد و پیمان که کرد توسط یکی از همین حلقات زنجیز تیرباران شد.

هرگاه ما با جنگها و تجاوزات که بالای این خاک شده  نظر بیندازیم می بینم که همه تحولات وخاک فروشی ها و تجاوزات که دراین جعرافیا صورت گرفته است همه از دست آوردهای افراد خاین و وطن فروشی بوده اند که ازهمین قوم برخاسته و دست به معاملات فروش خاک و بردن کشور را بسوی استعمار و ویرانی ازهمین ها بوده اند.

آمدن انگلیسی ها  وروسها و همچنان طالبان و امروزه امریکایی ها همه از نمونه های قدرت های خارجی هست که بواسطه افرادهای خاین این قوم به افغانستان امده اند و با زور وزر خود حکم میراند و به کشتارهای افراد بیچار ه وملکی این جعرافیا می پردازد.

البته این جریانها نه تنها درصدد حکمرانی و حفظ قدرت شان بوده اند بلکه در طول تاریخ تلاش ورزیده اند که هویت های اقوام دیگر افغانستان را به نحوی ممکن  ازبین ببرند و این جعرافیا را متعلق به یک قوم خاص جلوه دهد که نام گزاری این جغرافیا گواهی خاص به این موضوع است. هرگاه به تاریخ مراجعه کنم ( البته تاریخ همه  به معنای واقعی و جقیقت که درافغانستان گذشته است وجود ندارد وکمتر تاریخ را می توان یافت که از واقعیت های که درافغانستان گذشته است دقیق و بدون کدام جانبداری عمل کرده باشد بیابیم.) می بینیم که این جعل کاری ها و تغییردادن اسم مکانهای تاریخی و نام گذاری های جدید که به زبان پشتو هست بیانگر این مساله هست که این جغرافیا را به هر نحوی ممکن باید متعلق به یک قوم خاص ساخت و در دورنمایی بیرونی شان هم همین طور باید باشد.

از دوران های تاریک استبدادی که بگزریم و بیایم به دوران که همه جا شعارهای عدالت اجتماعی و برابری و دموکراسی به گوش می رسد و همه داد از قانون می زند وهمه چیز را ارجاع به قانون اساسی کشور می دهد  دیده می شود که خود همین سرلوحه ی  شعاری این ها درهمین روزها زیرپا گذاشته شده و بازهم همان اعمال های ساخته شده وپلانهای نیاکان تاریکش به اجرا درمیاید.  توضع تذکره های الکترونیکی به زبان پشتووانگلیسی خود بیانگر این موضوع است که ازیک طرف قانونی اساسی را که دران درج است که زبان ملی کشور فارسی دری و پشتو هست نادیده گرفته شده وازطرف دیگر تمام شهروندان افغانستان را به نام ملیت به نام افغان خطاب کرده است که این خود نوع از بزرگترین جعل هویتی و از بین بردن هویت وفرهنگ چندین هزار ساله سایر شهروندان افغانستان است . البته به باور بنده درج تذکره الکترونیکی به زبان انگلسی و پشتو این مساله را می رساندکه باید این جغرافیا همه تحت نام واحدی ملیتی بنام افغان بیاید که هیچگاه شدنی نیست وخود این پروسه هم  از حمایت و پشتبانی انگلیسی ها برخورداراست. وتمام شهروندان افغانستان باید بداند که  اسم تاریخی کشورتان از ایریان و خراسان به افغانستان تلاش برای همین موضوع بوده  و  شهروندان افغانستان ازاین مساله اگاه اند که زمان که ایران امروزی میخواست اسم خودرا ایران بگزارد ازطرف سازمان ملل متحد رد شد و گفت که این اسم مربوطه به جغرافیای بنام افغانستان است که شما حق ندارد این اسم را برای جغرافیای خودتان بگزارید. حکوت ایران با فرستادن نامه به شاه افغانستان ازوی خواست تا در زمینه نام  موافقت کند . شاه افغانستان هم که درصدد ساختن یک جغرافیای متعلق به یک قوم بود این اسم را تایید و رضایت نشان داد که ازنام گزاری ایران امروز شاید از محدوده ی شصت سال عبورنکند.

هرگاه بی تفاوتی شهروندان افغانستان درقیبال این مساله هم چنان ادامه یابد نه تنها برش فرهنگی وتاریخی می خورد بلکه هویت چندین هزار ساله خودرا ازدست داده و سبب می گردد که مطابق به همان فرمان های ملا عمری تاجک به تاجکستان برود وازبک به ازبکستان وترکمن به ترکمنستان وهزاره ها یا جزیه بپردازدویاهم ترک خاک ویاهم به گورستان و کشورکه تشکیل میشود بنام افغانستان و تمام شهروندان ان افغان(پشتون) بوده که دیگر کسی انکار کرده نمی تواند.

فیس بوک و جوانان امروزی

آغاز سخت است اما باور داشته باشید که اگر به این اغاز ها معتقید باشیم می توانیم که  تغیرات بینادی و غیرقابل باور را درجامعه خودمان پیاده کنیم.

سراغاز تظاهرات های شرق میانه ازدریچه های مجازی دنیای انترنت آغازشد و به سرعت تمام ریشه درتمام جهان ونظام های استبدادی چندین ساله کشورهای گذاشت که همیشه با زور نیروهای نظامی بالای مردم حکومت کردند و هرگز به خواست های مشروع وقانونی مردم توجه نکرده بودندُ این فعالیت ها چنان تاثیر گزار بود که توانست چندین نظام ظالمانه ومستبد را سرنگون و پایه های چند نظام دیگر را نیز به لرزه دراورند و یقیناکه نظام های مستبد باقی مانده نیز روزی شاهدچینین تغیرات خواهدبود. 

اما این جریانهای انترنتی دنیای مجازی درافغانستان به نسبت عدم انترنت درشهرهای افغانستان و نبود امکانات وتکنالوژی روز به کندی به پیش میروند . هرچند که این جریانها انقدر تاثیرگذار نبوده ولی بعضی از همین چهره ها را به هراس انداخته است و حتی بیان نمود که ا گر جلوی جوانان فیس بوکی گرفته نشود رهبریت جامعه را به عهده خواهد گرفت که انزمان سخت است و قبل از بوقوع پیوستن کدام بهران در جامعه باید ملا امامان و روحانیون ُکه چند روز قبل توسط امینت ملی افغانستان به عنوان گروه های که دربی نظمی کشور سهم دارد ُ خطاب کرد که باید در زمینه رهبریت نهایت تلاش را بخرچ دهند وجلوی چینین نوع فعالیت ها را بیگرند.

اما این نوع هشدار بود که به تمام بی درایتان و خودکامه های افغانستان داده شد  و بالمقابل این بیانیه تاثیرات بیشتر را بالای جوانان فیس بوکی گذاشت و شدت عمل انها را جند برابر ساخت وتوانست که با ایجاد گروه ها مختلف قیس بوکی نایل اید وگام را درجاده عمل برای اصلاجات بر دارند اما نه باید به این اکتفا کرد از هر راه ممکن باید جلوی این گونه معاملات های قومی وقبیلوی را گرفت و اگر کاری در حال حاضر از توانایی اجرایی ان بیرون است حداقل افشاگر این نوع معاملات و سیاست های قییلوی باشیم. دریچه اجتماعی فیس بوک زمینه خوبی برای دردها و اظهار نظرهای جوانان می باشد که سالیان سال با خشونت و جنگ بزرگ شده اند وامروز می خواهد که دیگر نباید روند حکومت داری به گونه سنتی وقبیلوی ان اعمال شوند و گام باشد برای اصلاحات و تغیرات در ساختار نظام قبیلوی سنتی.

مقصیر کیست؟

دردنیای امروز اگر کمی متوجه شویم شاخ وبرگهای علم وسیاست وهزارن فن وفریب چنان گسترده شده وریشه درعمق جامعه دوانیده است که هرگز تصورش را نمی کردیم واین چیزیست که هر روز بیشتر می شود و برای تخصصی شدن کارها و علوم این روش در پیش گرفته شده است ولی اگر به جریان تاریخی گذشته نگاه کنیم می بینم که درسابق یک شخص با اگثریت از علوم آشنای داشت و کارهای جالب وماندگاری را انجام میداد که تا به امروز نظریات وداشته های آنان مورد توجه دانشمندان و متفکران بزرگ جهان قرارگرفته وتا هنوزهم ادامه دارد که نمونه های آنرا می توان از ابوعلی سینا و ابوریجان و فارابی یادآوری نمود که نظریات طبی سینا درعلوم طبی جهان امروز نیز مطرح بوده وهست و با این که درفلسفه و مقدمات علوم ادبی نیز نظریات ارزشمندی دارد.

اما ازاین ها که بگذریم بیایم و نظر به جریان علوم و ساختار دانشگاه ها درافغانستان نگاه کنیم می بینم که ما درظاهر مساله همه چیز را داریم وخوب هم با زرق وبرق داریم ، ولی درعمق مساله و واردشدن به  آن به ما می فهماند که که ما دچار اشتباه شده ایم. وازخودمی پرسیم که ما چرا این قدر به ظاهر مساله توجه کرده ایم وهرگز به عمق مساله نه پرداخته ایم و چرا اینقدر سطحی نگر هستیم.

هرگاه نظری به تقسیمات علوم دردانشگاه های کشور بیندازیم می بینم که ما تمام علوم روز جهان را باهمان اصطلاحات و شکل وشمایل شان داریم ولی متاسفانه که درموقع ضرورت ونیاز به افراد متخصص این علوم خیلی ها به مشکل مواجه میشویم زیرا این ظاهر سازی ها نه تنها به دردهای مردم افغانستان مرهم نگذاشته است بلکه به دردی انان بیشتر افزوده است و هر روز به بهانه ی متخصص تربیه کردن اولاد وطن گروه بزرگ از جوانان را از این مکان بزرگ که باید علمی باشد  فراغت میدهند که نه تنها متخصص به بار نیامده  بلکه دردسر برای سایر افراد متخصص جامعه گردیده است. . زیرا ما شاهد هستیم که وضعیت دانشگاه های کشور چنان از وضعیت بدی برخوردار است که تصورش نمی رود و این هم چند دلیل عمده دارد :

الف : نبود استادان که با علوم روز آشنای داشته باشد. شاید سوال مطرح شود که دراین عصر اطلاعات وانترنت آیا می شود کسی یافت شود که به حیث استاد دانشگاه باشد ازاین علوم وقنون استفاده نبرد؟ بلی هستند و خیلی ها هم زیاد هستندکه تمام داشته های علمی را منوط به گذشته می داند و از علوم روزآگاهی ندارد واگر دارد هم درمیان دو راه گذشته و نو قرار گرفته اند که حتی دروفق دادن بعضی مباحث کهنه و جدید احساس عاجزی می کند. و بعضی مسایل قومی و منطقوی حتی در جذب کادرهای جدیدی علمی سبب گردیده که به این جریان شدت بیشتر بخشند واز ورود افراد مسلکی و کادرعلمی در دانشگاه ها نیز جلوگیری به عمل آورند.

ب: نبود مواد نو اموزشی و کتابخانه های که پاسخ گوی زمان واین عصر را باشد. هرگاه به کتابخانه های دانشگاه های کشور مراجعه کنیم تمام مواد و کتابهای این کتابخانه ها ازهمان کتباهای قدیمی هست که می تواند به عنوان منابع وماخذ استفاده شوند ولی متاسفانه از تغیرات و بحث های جدیدی علمی خبری نیست و پاسخ گوی جوانان امروزی نمی باشد.

ج : عدم رایج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه درسطح دانشگاه های کشور.

هرگاه ازمجموعه دانشجویان که دردانشگاه های کشور راه می یابند یک نظر سنجی کلی شوند و یک بررسی از سطح وسویه های این دانشجویان صورت بیگرند یقینا که افتضاح اورخواهد بود زیرا اگثر ا زدانشجویان که در کابل درس می خوانند ازولایت اند که با امکانات دست رسی نارند واگر دارد هم خیلی ناچیز بوده که نتوانسته است نیاز مندی های این جوانان را پاسخ گوی کند

وحتی دربعضی موارد حساسیت های بی مورد استادان را نیز شاهد هستیم که درمقابل بعضی انتشارات ها و کشورهای که دراستای زبان وفرهنگ فارسی کار می کند عکس العمل شدیدی را نشان می دهد که بدون توجه و دلیل معقول است.

صنایع دستی بانوان هزاره

صنایع دستی بانوان هزاره دریک نمایشگاه که ازطرف مدیریت لیسه عالی رابعه بلخی  ودانش آموزان برگزار گردیده بود به نمایش گذاشته شد . دراین نمایشگاه فرهنگ هزاره ها که  توسط بانوان هزاره  به تصویر کشید شده بود به  نمایش گذاشته شد که دراین نمایش  شخصیت های سیاسی حزب هزاره دموکراتیک و سرقونسول جمهوری اسلامی افغانستان  مقیم کویته و هیت همراهش و معلمین مکاتیب و شخصیت های مطرح قوم هزاره وسایر شهروندان کویته و رسانه های داخلی  شرکت ورزیده بود که مورد استقبال گرم برگزار کنندگان این برنامه واقع شد و برای پذیرای از مهمانان غذای مخصوص هزاره گی که بنام  نان بوته مشهوراست تدارک دیده شده بود واز  مهمان پذیرای به عمل اوردند.

درمجموع این نمایشگاه قرار بود که برای یک روز برگزار گردد ، ولی دراثرتقاضاو خواهش  بینندگان ، این نمایشگاه به مدت سه روز ادامه پیدا کردو مورد استقبال گرم مردم واقع شد.

 درمجموع هدف از برگزاری این گونه نمایش انگیزه دهی مردم برای بقاء و حفظ فرهنگ بومی و تاریخیش و هم چنان معرفی کردن فرهنگ بومی و اصیل هزاره گی به مردم جهان و بیننده گان این محفل بود که  مورد تایید بینند ه گان این نمایشگاه قرار گرفت .

دراین محفل یکی ازشخصیت های سیاسی هزاره به سخنرانی پرداخته و گفت که اگر می خواهید که هر ملت وقوم را تابع خود سازید اول باید از فرهنگ ورسوم قدیمه واصیلش بیگانه کنید . که این گفته وی درحقیقت  نوع هشداربود  برای مردم هزاره که باید دربقا و حفظ فرهنگ شان  نهایت تلاش بورزد و از هرنوع جد وجهد دراین زمینه ابا نورزند .

کارهای دستی

ش

 

صنایع دستی بانوان هزاره

صنایع دستی بانوان هزاره