پویای جمعه را وقتی می توانیم احساس نمایم که جامعه گامی بسوی ترقی وکامل برداشته وروندی تدریجی ترفی وپیشرفت در آن محسوس باشد. جامعه ممکن است که فعالیت های مختلف و گوناگون را ازخود به نمایش بگذارد،اما وقتی فعالیتهای فرهنگی جامعه متوقف گردد، به این معنی است که روح جامعه منجمد شده و از حرکت وپویایی باز ایستاد است.
آغاز فعالیتهای فرهنگی این اجتماع را تاجای که میدانم و درزمینه آگاهی دارم ، ازنقطه ی صفری شروع شده بود که با تلاشهای مداوم وخستگی نا پذیر فرهنگیان این روند سیری صعودی خودرا می پیماید . اینگونه فعالیتهای فرهنگی ستودنی وقابل تحسین است. فرهنگیان باینگونه فعالیت هایشان نه تنها که از نابودی و زوال فرهنگی غنی و تاریخی هزاره ها جلوگیری به عمل آوردند ،گام مثبت دیگر نیز برداشتند که توانستند فرهنگ و رسوم خودرا درسطح جهان مطرح و معرفی نماید.
هرچند هیچ کاری در آغاز بدون یکعده مشکلات نبوده ونیست که این فعالیتهای هنری وفرهنگی نیز ازین امر مستثنی بوده نمی تواند . کوتاه تاریخچه ی بوجوده آمده در عرصه ی فعالیتهای فرهنگی همه از تلاشهای خستگی نا پذیرجوانان وفرهنگیان بوده که درمقابل مشکلات سر خم نکرده و باین گونه مشکلات مدام دست وپنچه نرم نموده است.
بطور نمونه می توان ار فعالیتهای فرهنگی حسین علی یوسفی با تیم کاریشان یاد نمود با وجودیکه وی یک شخص سیاسی بود واز بنیان گذ ران حزب هزاره دموکراتیک پارتی است و از پیشینه خدمت و فعالیتهای سیاسی درتنظیم نیز برخوردارست ؛ ولی بیرون از محدوده ی قعالیتهای سیاسی جنبه فعالیتهای فرهنگی وی قابل قدر وتحسین است.وی با تیاتر ها و نمایش نامه های " الخاتو" و "خجی "وضعیت جامعه آنروزی خودرا به نمایش می گذاشت و مرحله ی بسیار سخت ودشواری را می پیمود. درجوامع آنروزی اینگونه فعالیتها کمتر محسوس بوده وهرکسی توانایی اینگونه فعالیتهای فرهنگی را نداشتند؛زیرا ازیک طرف حاکمیت سنت محکم وفناناپذیر و از طرف دیگر توجیجات نادرست از اینگونه فعالیتها توسط یکعده افراد ،عرصه فعالیتهای فرهنگی تیاتر و موسیقی را تنگ ساخته بودند و هرروز دامنه ای شان تنگ تر می شد. فرهنگیان با ایستادگی وفعالیت در ین عرصه توانستند که جایگاه ی را برای هنر و فرهنگش درمیان مردم واجتماع باز نماید.
هزاره های کویته دارای هنرمندان خوبی در عرصه های مختلف هنرنفاشی ، مجسمه سازی ، رسامی وخطاطی هستند ولی متاسفانه روندی فعالیت این دسته به سردی گرایده و کمتر محسوس است. هرچند که نقاشان و خوشنویسان درین جمع نسبت به تمام شعبات هنری دیگر فعالیتهای چشم گیر و زیبای را از خود به نمایش می گذارد؛ ولی بانهم گفته می توانیم که فعالیت های فرهنگی وهنری سیرنزولی خودرا می پیماید.
درباره نویسندگان وشاعران نیز این موضوع میتواند مصداق پیدا کند ،زیرا شاعران ونویسندگان این مردم نیز دست از قلم کشیده وکمترفعالیتهای فرهنگیشان را شاهد هستیم واگر هم دست به قلم میبرند هرکدام درگوشه ی مشغول بوده که کمتر شاهد نوشته های شان بوده ایم. این خود نشان می دهد که فعالیتهای فرهنگی و هنری سیری نزولی خودرا دراین جامعه پیموده ودارد می پیماید.
هرگاه به مراکزهای آموزشی و مکاتیب که دردورن جامعه هزاره های کویته فعالیت می کند یک نظری گذرا وکلی داشته باشیم ، میتوان گفت که گراف مراکزهای مختلفی آموزشی نشان میدهد که این مردم رجوع خوبی به آموزش وتعلیم داشته است ؛ ولی نحو ه یی فعالیت و کارکردی این مراکزها به اساس نبود یک انجسام وهماهنگی کمتر محسوس است و بازدهی آنگونه ی را که توقع می رود ،ندارد.
برای بهترشدن وضعیت فرهنگی و ایجادفضا برای رشد وفعالیتهای فرهنگی باید از مکاتیب ومراکزی اموزشی شروع نمود و با تولیدی نیروی فکری و فرهنگی میتوانیم که این حرکت نزولی را جلویش گرفت. هرچند که فعالیتهای خورده وکوچک دانش آموزان را نمی توان نادیده گرفت ولی اینگونه فعالیتهای نونهالان کمتر مورد توجه بزرگان قرارگرفته است که این خود یک سنگ بی مهری را به دل جوانان مستعید و فعال جامعه ما میزند.