انتحاری کننده ی که قصد حمله به هزاره تاون راداشت ،نرسیده به هدف انفجار کرد.

امروز شنبه 5/11/2011م، حوالی ساعت سه و نیم بعد از ظهر زمانی، که یک فردانتحار کننده می  خواست از ساحه منور کالونی، عقب امام بارگاه امام محمد باقر (ع) داخل محله  هزاره تاون شود، در اثر لغزش پایش ، مواد منفجره ی را که در بدن خود بسته بود، انفجار نموده و بین رفت .
درقسمت های اخیر ملحه هزاره ها یک جوی کلان آب است که آبهای اضافی از ان جا می گذرذ و فرد انتحار کننده که می خواست با عبور از این جویچه خودرا به محله ی هزاره ها برساند، بالغزیش پایش مواد منعجرشده و از پادر امد.
محله ی حادثه کمی گوشه بوده و محل عبور ومروری افراد نیست وبه همین خاطرهم به کسی آسیب ویاهم به ساختمانهای محل آسیب وارد نشده است.
همانطورکه ماشاهد انفجاری شدیدی درمحله ی مهرآباد در عید رمضان بودیم ، این احتمال می رود که این شخص نیز با استفاده ازاین روزها می خواست که یکباری دیگر عیدی هزاره ها را به عزا وماتم مبدل سازد. باوجودیکه محله ی بروری امسال عیدی را به شکل جدی ورسمی ان به خاطر شهدا وحوادث اخیر که درین شهر اتفاق افتاده است ، تجلیل نمی نماید. بانهم دشمنان کور دل و بی رحم می خواهد که از این روزها که در کوچه ها وشهر ازدحام افراد دیده می شود خودرا به محله رسانیده و اعمال تروریستی را انجامدهد.

سیرنزولی فعالیتهای فرهنگی

پویای جمعه را وقتی می توانیم احساس نمایم که جامعه گامی بسوی ترقی وکامل برداشته وروندی تدریجی ترفی وپیشرفت در آن محسوس باشد. جامعه ممکن است که فعالیت های مختلف و گوناگون را ازخود به نمایش بگذارد،اما وقتی فعالیتهای فرهنگی جامعه متوقف گردد، به این معنی است که  روح جامعه منجمد شده و از حرکت وپویایی باز ایستاد است.
آغاز فعالیتهای فرهنگی این اجتماع را تاجای که میدانم و درزمینه آگاهی دارم ، ازنقطه ی صفری شروع شده  بود که با تلاشهای مداوم وخستگی نا پذیر فرهنگیان این روند سیری صعودی خودرا می پیماید . اینگونه فعالیتهای فرهنگی ستودنی وقابل تحسین است.  فرهنگیان باینگونه
 فعالیت هایشان  نه تنها که از نابودی و زوال فرهنگی غنی و تاریخی هزاره ها جلوگیری به عمل آوردند ،گام مثبت دیگر نیز برداشتند که  توانستند  فرهنگ و رسوم خودرا درسطح جهان مطرح و معرفی نماید.
هرچند هیچ کاری در آغاز بدون یکعده  مشکلات نبوده ونیست که این فعالیتهای هنری وفرهنگی نیز ازین امر مستثنی بوده نمی تواند . کوتاه تاریخچه ی بوجوده آمده در عرصه ی فعالیتهای فرهنگی همه از تلاشهای  خستگی نا پذیرجوانان وفرهنگیان بوده که درمقابل مشکلات سر خم نکرده و باین گونه مشکلات مدام دست وپنچه نرم نموده است.
بطور نمونه می توان ار فعالیتهای فرهنگی  حسین علی یوسفی با تیم کاریشان یاد نمود با وجودیکه وی یک شخص سیاسی بود واز بنیان گذ ران حزب هزاره دموکراتیک پارتی است و از پیشینه خدمت و فعالیتهای سیاسی درتنظیم  نیز برخوردارست ؛ ولی بیرون از محدوده ی قعالیتهای سیاسی جنبه فعالیتهای فرهنگی وی قابل قدر وتحسین است.وی با تیاتر ها و نمایش نامه های " الخاتو" و "خجی "وضعیت جامعه آنروزی خودرا به نمایش می گذاشت و مرحله ی بسیار سخت ودشواری  را می پیمود. درجوامع آنروزی اینگونه فعالیتها کمتر محسوس بوده وهرکسی توانایی اینگونه فعالیتهای فرهنگی را نداشتند؛زیرا  ازیک طرف حاکمیت سنت محکم وفناناپذیر و از طرف دیگر توجیجات نادرست از اینگونه فعالیتها توسط یکعده افراد ،عرصه فعالیتهای فرهنگی تیاتر و موسیقی را تنگ ساخته بودند و هرروز دامنه ای شان تنگ تر می شد. فرهنگیان با ایستادگی وفعالیت در ین عرصه توانستند که جایگاه ی را برای هنر و فرهنگش درمیان مردم واجتماع باز نماید.
هزاره های کویته دارای هنرمندان خوبی در عرصه های مختلف هنرنفاشی ، مجسمه سازی ، رسامی وخطاطی هستند ولی متاسفانه روندی فعالیت این دسته به سردی گرایده و کمتر محسوس است. هرچند که نقاشان و خوشنویسان درین جمع نسبت به تمام شعبات هنری دیگر فعالیتهای چشم گیر و زیبای را از خود به نمایش می گذارد؛ ولی بانهم گفته می توانیم که فعالیت های فرهنگی وهنری سیرنزولی خودرا می پیماید.
درباره نویسندگان وشاعران نیز این موضوع میتواند مصداق پیدا کند  ،زیرا شاعران ونویسندگان این مردم  نیز دست از قلم کشیده وکمترفعالیتهای فرهنگیشان را شاهد هستیم واگر هم دست به قلم میبرند هرکدام درگوشه ی مشغول بوده که کمتر شاهد نوشته های شان بوده ایم. این خود نشان می دهد که فعالیتهای فرهنگی و هنری سیری نزولی خودرا دراین جامعه پیموده ودارد می پیماید.

هرگاه به مراکزهای آموزشی و مکاتیب که دردورن جامعه هزاره های کویته فعالیت می کند یک نظری گذرا وکلی داشته باشیم  ، میتوان گفت که گراف مراکزهای مختلفی آموزشی نشان میدهد که این مردم رجوع خوبی به آموزش وتعلیم داشته است ؛ ولی نحو ه یی فعالیت و کارکردی این مراکزها به اساس نبود یک انجسام وهماهنگی کمتر محسوس است و بازدهی آنگونه ی را که توقع می رود ،ندارد.

برای بهترشدن وضعیت فرهنگی و ایجادفضا برای رشد وفعالیتهای فرهنگی باید از مکاتیب ومراکزی اموزشی شروع نمود و با تولیدی نیروی فکری و فرهنگی میتوانیم که این حرکت نزولی را جلویش گرفت. هرچند که فعالیتهای خورده وکوچک دانش آموزان را نمی توان نادیده گرفت ولی اینگونه فعالیتهای  نونهالان کمتر مورد توجه بزرگان قرارگرفته است که این خود یک سنگ بی مهری را به دل جوانان مستعید و فعال جامعه ما میزند.

نبود توافق نظر در شرایط حساس و سرنوشت ساز کنونی، مردم ما را به کدام سمت می برد؟

 هزاره های کویته از مدت چند سال بدین سو است، که  مورد حملات تروریستی قرار می گیرد. این حملات در این اواخر افزایش یافته و تا به حال جان صدها نفر را گرفته است.
هزاره های کویته برای رهایی از این وضع بارها صدای اعتراض شان را در سطح حکومت ایالتی بلوچستان و حکومت مرکزی پاکستان رسانیده اند، ولی متاسفانه تاثیرات آنچنانی نداشته است. حزب هزاره دموکراتیک، برای چند بار تظاهرات های را در شهر کویته راه اندازی نموده  و از دولت مرکزی خواهان رسیدگی صریح به این وضعیت شده و حکومت ایالتی بلوچستان را فاقد توان مندی در حفظ و امنیت شهروندان هزاره خوانده است.
     بعد از گذشت اندک زمانی نه تنها که این در خواست ها و اعتراضات مدنی کار را بجای نرسانید بلکه روندی قربانی گیری به همان شدت خود ادامه یافت. سرانجام حزب هزاره دموکراتیک در طی اعلامیه ای از تمام هزاره های جهان خواست که برای پایان بخشیدن به این وضعیت تظاهرات جهانی را راه اندازی نماید و از نهادهای دفاع از حقوق بشر و کشورهای حامی بخواهند تا بالای حکومت پاکستان فشار آورده تا در قسمت تامین امنیت شهروندان هزاره این کشور توجه جدی نماید.
     این تظاهرات ها از اول اکتوبر سال جاری راه اندازی شد که در سرتاسر جهان "تا هنوز در حدود سی و هفت شهر بزرگ جهان" هزاره ها دست به تظاهرات زده و از حکومت پاکستان انتقاد نمود و خواهان آن شدند که عاملین قتل عام هزاره های کویته را شناسایی و دستگیر و به پنجه ی قانون بسپارند  و حکومت در قسمت حفظ جان و مال شهروندان مسوول می باشد، لهذا به جدیت به وظیفه اش عمل نماید.

     رهبران هزاره های کویته نیز هر کدام به نحوی تب و تلاشهایی را برای بیرون رفت از این وضعیت انجام  داده  تا بتواند یک راه حل را بیابند و جلوی این کشتار های مسلسل و زنجیره ای گرفته شود.
از جمله سردار سعادت علی هزاره در طی یک جلسه ی عمومی از مردم هزاره ی این شهر خواست که در اتحاد و همبستگی تان نهایت سعی و تلاش را بخرچ بدهید؛ زیرا تنها راه موفقیت شما اتحاد، همبستگی و یک صدا شدن در مقابل اینگونه فاجعه های بزرگ است که مدام از مردم ما قربانی می گیرد. وی در ادامه سخنانش افزود که حکومت ایالتی بلوچستان قادر به حل این معضل نیست و حکومت مرکزی باید تغییراتی را در سطح مقامات بالای این ایالت بیاورند و همچنان در ادامه صحبت هایش اشاره ی به کارکرد های حزب هزاره دموکراتیک داشت و افزود که نحوه ی فعالیت این حزب بدون پشتوانه ی قوی سیاسی و اقتصادی در وضعیت فعلی موثریت ندارد.

     حزب هزاره دموکراتیک، بعد از حادثات اخیر که در کویته به وقوع پیوست، نشستی را با مقامات بلند پایه ی حکومتی به شمول آصف علی زرداری رییس جمهوری پاکستان  داشته و از حکومت مرکزی خواست تا توجه جدی در زمینه نموده و  تغییراتی اساسی در ساختار حکومت ایالتی بلوچستان بیاورند و از مقامات فعلی حکومت ایالتی  شکایت کردند.
     بعد از این نشست و جلسات متعدد حزب هزاره دموکراتیک طی یک فراخوان از مردم خواستند که تا با شرکت در جلسه ای مردمی، از وضعیت فعلی آگاهی یابند  و دست آوردهای اخیری این حزب  را  شاهد باشند.  در جلسه متذکره افراد بلند  پایه ی حزب سخنرانی نموده و از وضعیت موجوده آگاهی داده و بیان داشتند که با نزدیک شدن انتخابات عده ی هستند که می خواهند، از وضعیت پیش آمده استفاده ی سیاسی نمایند و به نحوی تبلیغات انتخاباتی خود را به پیش ببرند.
     درباره این که کی ها هستند که از وضعیت پیش آمده می خواهد استفاده سیاسی را ببرند، هدف سردار سعادت علی هزاره می باشد. وی تا جای که میدانم، از لحاظ جسمی ضعیف شده و از صحت خوب هم برخوردار نیست و کمتر احتمال این می رود که وی خواهان این باشد که خود را کاندیدای دوره ی بعدی انتخابات نماید. سوال این جا پیش می آید که  آیا واقعا عده ای برای کمپاین انتخاباتی خود دست به فعالیتهای اینگونه  میزند؟ یا نه واقعا درد های مردمش نمی گذارد که بی تفاوت از مقابل اینگونه اتفاقات بزرگ بگذرند؟ سوالیست که به زودی به پاسخ آن خواهیم رسید.

از کلاه گذران چی انتظاری بیش ازین....

داستانهای کلاه گذاری ، کیسه بری ، نمیدانم چشم بندی و بسا نام واصطلاحات اینگونه ی را شینده بودم ؛ اما خودم عملا به همچو داستان ها برنخورده بودم و ندیده بودم . سرانجام امروز رفتم شهر، شهر که همش بوی گند وکثافت میدهد. شهر که نمیدانی شهراست یاهم یک کدام محله ای بی سرپرست که حتی کثافتهای شهر دارد از محدوده ی جویچه ها به بیرون سرایت کرده ومدام با لاستیک های ماشین ها که با سرعت تمام رانندگی می شود  بالای مردم عادی و پیاده رو می افتد و یا هم خشک شده وتوسط باد بالای سبزی ها و دوکانهای میوه وسبزی فروشی وحتی موادهای خوراکه فروشی انتقال می یابد وهزاران مریضی لاعلاج ونشناخته ی را بار می آورد که خرچ ومداوایش به مراتب بیشتر از آنست که یک گروه منظم شهرداری را با معاشات خوبی استخدام نماید تا این گندگی ها را از چهره ی شهر پاک و به زیبای وتنظیف آن بپردازد.
وقت به شهر رسیدم ، وقت بود ، هنوز مارکیت ها کاملا باز نشده بود ورفت وآمد ماشین ها بیشتر حس می شد زیرا افراد کسبه کار و دوکاندار را به شهر می آوردند.
درمیان آن انبوه از جمعیت درگوشه ای ایستاده بودم و نگاه می کردم که چی وقتی مارکیتهای وبازارها باز خواهد شد. ناگهانی دوشخص از آنسوی جاده آمد وسلام داد بعداز سلام فهمیدم که فارسی زبان است وبا لهجه ی خاص هراتی احوال پارسی نموده وگفت که این مارکیتهای کی بازخواهد شد؟ و این دو دوکان که در داخل مارکیت است از وطنداران(همشهریان ) شماست چی وقتی باز خواهد شد؟ من که خودم انتظاری آن را می کشیدم گفتم که ممکن است که ساعت ده باز شود ومن خودم هم انتظاری این هار ا می کشم. گوشه ی ایستاده شد و گفت که من چندین بار به این شهر امده ام وقتی می ایم پولهایم را به اینجا تبدیل می کنم و افرادی خوبی هست و خیلی صداقت درکارش دیده می شود ولی سایر صرافان این جا اعتبار ندارد همیشه می کوشد که کسی را گول بزند و کلاه برداری کند .
من که ازاینگونه داستانها بارها شنیده بودم بیشتر به واقعیتهای این شهر پی بردم . مدت ایستاده شده و سرساعت ده دوباره مراجعه کردیم که شاید باز شده باشد ولی متاسفانه همچنان بسته بود و همسایه پهلویش گفت که این دو دوکان مدتی هست که مسدود شده و شما میتوانید که در دوکان ما پول خودرا تبدیل کنید .
با هزاران دل وبیدل های باهم توافق کردیم که از خیر وشری این دسته بگذریم ورهسپاری عملدار رود شدیم. علمدار رود محله ایست که هزاره های کویته در آن بوده وباشد و بیشترینه کارهایشان به دست این مردم است وکسبان اگثرا از مردم هزاره اند .
چهار نفر یکجا شده و رفتیم تا اینکه به محله ی سرایی نمک رسیدم و در آنجا چند صرافی رایافتیم که هزاره هابود بعداز احوال پرسی تعارف چای کرد و با برخوردهای مودبانه اش ما را تحت تاثیر قرار داد و بعدا زگفت و شنودهای زیادی توافق حاصل کردیم.