دوبیتی
به آغوشی سکوت شب پناهم
تو میجوشی همیشه در نگاهم
به کوی عشق راندی با نگاهت
کمند از زلف انداختی به راهم
نهـــال آرزوهــا را نشــانـدم
به پایش جوی آبی را کشاندم
سپردم دست باغبـان نگـاهـم
به برگهایش دوبیتی ها فشاندم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۰۶ ساعت ۱۰:۲۳ ب.ظ توسط تجلیل
|
مرگ ناتمام من!