ای کاش میشد که بافت کلمات را به شکل ماهرانه اش بلدمی بودم تا با ردیف کردن چند واژه و تک واژه یی می توانستم شعاری بسازم وآن را باشما شریک بسازم، زیرا که چیزی دیگر نمانده است که انجام نگرفته باشد وبیان نشده باشد .

کلمات هم به اساس استفاده های ناهمگون ومحقرانه اش دیگر یارای بیان حقیقت ها نیست زیرا که انچنان سرکفت خورده است که توانایی حمل معنای واقعیش زا از دست داده و مدام درصدد معنابافی های دومی یا به شکل مجازی وکنایی خود شده است.

فردای این شب که این کلمات به هم چیده می شود روزیست که اسمش را عید میگذارندو مسلمانان جهان بنا بر یکماه روزه که گفته می شود گرفته است به جشن می پردازند و از یک ماهه عبادت وطاعاتشان یادی پر شورو هیجان انگیزی می کند .

این شب که کلمات کناری هم می نشیند و درصدد یافتن یک راه حل برای حمل معانی است که بتواند واقعیت ها را درجامعه ما منعکس کند و فردای این شب که دوختر بچه های یتیم دستان حنا شده ای همسایه اش را می بیند حداقل کلمه باشد که این حالت را ویاهم لباس عیدی را که از مدت ها به این سو آرزو می کرد ولی به آرزویش نرسیده است و درگوشه ای به تنهایی نجوا کنان سرودهای را زمزمه می کند که هر کدامش باری جهانی از درد وآه را باخود دارد، بیان کند که متاسفانه از توانایی کلمات بیرون است و احساس های می تواند این حالت را حساس کند که حداقل زمانی سرکفت روزگار خورده باشد و انروزش زا به بادی فراموشی نسپرده باشد.

ای کاش می توانست کلمات این زمانه بیانگر واقعیت ها و نیت های صادقانه مان باشد که با خلوص نیت از دلهای کینه زده و پر غم ونفرت ما سرجشمه می گیرد .

کاش می شد روزی که شعار نویسی های من به واقعیت ها مبدل می شد و جاده عمل را که سالیان سال باید می رفتیم و زمان خوب برای رفتنش هم داشتیم به نا کجا اباد انجامید وحالا در فصل خزان از امیدواری ها دارم به شعار پردازی های توجه می کنم که سالیان سال کردیم ولی نتیجه اش همان بو دکه ما را به قهقراهای امروزی کشانیده است.

راستی چرا صداقت وخلوص نیت ها درین عصرو زمانه ما جایش را به فریب ودغل کاری ها داده است؟ نه شاید هم انطوری نباشد من بی خبرم ورنه که باید از این همه صداقت که به من وتو شده است چزا سمره اش را بازهم ازباغ نا امیدی می چینیم ؟

دغدغه های فکری فردای من چرا ما را از اسوده گی امروز مان میگیرد و امزوزی که باید شادباشیم غم فردای مان می خوریم ، کی باخبر است که امروزه کاری را که می کنی مطابق به روال فرداست یانه؟

بی بخشید که کمی خسته کن شده است ولی می خواهم که بگویم اگر توانایی حنا کردن دستهای فرزندان تان را داشتید کمی به ان بیفزاید زیرا که دوختر وپسر همسایه که تمام ارزویش جیزی نیست جز پذیرفته شدن درجمع دوستان شان ، بناء به خود کمی جرءِت بدهید و شادی را با بخشش ناچیزی که شما می کنید روی طاق لبان این کودکان معصوم هدیه کنیدتاباشد که رسم مسلمانیت هم به جا اورده شده باشد و کمی از دستگاه نمایشی قافله هم عقب نمانده باشیم .

کودکان خورد سال و معصوم عیدهای همه تان مبارک باد . دین های که به گردن ما دارید برای همیشه باقی خواهد ماند زیرا که درین سرای و بازاری مکاری صداقت هم به گفته ان شاعر شیرین سخن دلالی است .

عیدی تان با خدا باد